اجتماع و بين گروههاى گوناگون تنها در صورت وحدت فكر و اراده و
اميال عقلانى محقق مىشود و به همين دليل ملت و جامعه اسلامى عبارت از مجموعه گروههاى
مختلفى است كه بر اساس عقيده و فكر واحد، زندگى مشترك و هماهنگ و قانون واحدى را
براى تنظيم حيات اجتماعى و فردى خود انتخاب كردهاند. به اين ترتيب در جامعۀ
اسلامى مبتنى بر برادرى، هر فردى پس از يك پيمان اختيارى (ايمان) بهطور رسمى به
عضويت جامعه متشكل اسلامى درمىآيد و تابعيت آن را بر عهده مىگيرد و همه و همه در
برابر قانونى كه بدان ايمان آوردهاند، مسئوليت دارند و از حقوق برابر برخوردارند
و امتيازات و اختلاف مادى و اعتبارى از ميان مىرود.
عالى و دانى، فقير و غنى، بزرگ و كوچك، سپاه و سفيد، سرخ و زرد، عرب
و عجم و... همه و همه برادر و عضو مسئول جامعه اسلامى محسوب مىشوند. (1)
شايد همين نكتۀ اساسى موجب آن شده كه قرآن به جاى ملت،
كلمۀ «امت» را به كار برده و جامعۀ متشكل و در عين حال مختلف از نظر
نژادى را امت واحد دانسته است. (2)
در جامعۀ اسلامى، افراد غير مسلمان نيز مىتوانند با شرايط
خاص در امور مشاركت كنند و بهطور رسمى به ملت مسلمان ملحق شوند و طى يك معاهده
دوجانبه با مسلمانان متحد شوند و تشكيل ملت واحدى بدهند. اين نوع تابعيت كه با
قرارداد دو جانبه انجام مىگيرد، در اصطلاح فقه اسلامى تحت عنوان «ذمّه» ناميده مىشود
و كسانى را كه چنين پيمانى با مسلمانان امضا كنند، ذمّى مىگويند.
منابع
1 - تحفالعقول / 29 و وسائلالشيعه 80/11؛ 2 - انبياء / 92 و
مؤمنون / 2؛ 3 فقه سياسى 11 (حقوق تعهدات و ديپلماسى) / 29-28.
تأخير انداختن جنگ
يكى از اصول حاكم در جهاد اسلامى اولويت دادن به دعوت و مذاكره به
جاى جنگ و خونريزى است كه تحت عنوان «تأخير انداختن جنگ» از آن ياد مىشود.
اين اصل جنگى در متون احاديث به دو عبارت بيانشده است.
الف - در احاديث نبوى عبارت «لا يقاتلوا الا من قاتلهم» (1) آمده
است كه به معناى آغاز جنگ در حالت شروع آن توسط دشمن است و مفاد اين فرمان آن است
كه رزمندگان مسلمان بايد در انتظار آغاز حمله توسط دشمن باشند و خود آغازگر جنگ
نباشند؛
ب - در روايت علوى با صراحت بيشتر چنين آمده است:
«لا تقاتلوهم حتى يبداؤكم، فانكم بحمد الله على حجة، و ترككم
ايّاهم حتى يبداؤكم حجة اخرى لكم عليهم». (2)
مفاد اين دستورالعمل علوى آن است كه در واقع در انتظار حمله دشمن
نشستن خود نوعى فرصت دادن به دشمن و از مصاديق دعوت و احتجاج است كه مىتواند
دليلى بر انساندوستى و اهداف انسانى رزمندگان اسلام و روشى روشنگرانه براى نا
آگاهان باشد.
بى شك فلسفۀ به تأخير انداختن جنگ، اميد دسترسى به اهداف
جهاد بدون دستيازى به جنگ است، اما در اين مورد ممكن است شبههاى به نظر برسد كه
فرصت دادن