بهطور خلاصه تأمين اجتماعى را چيزى جز تضمين درآمد نمىدانند (1)
و در نهايت مىتوان با توجه به ابعاد مختلف مسئله و نيازهاى مادى و معنوى اجتماعى
افراد، آن را به امنيت معاش تعريف نمود. در ديدگاه اسلام اين نهاد اجتماعى بر اساس
اصول زير و فلسفه مبتنى بر بنيادهاى ذيل بنا شده است.
الف - محرومان بر عهدۀ جامعهاى كه در آن زندگى مىكنند، حق
شناختهشدهاى دارند. (وَ فِي أَمْوٰالِهِمْ حَقٌّ
لِلسّٰائِلِ وَ اَلْمَحْرُومِ)؛ (2)
ب - در كمك و دستگيرى از نيازمندان ابتدا اين دست خداست كه كمكها
را دريافت مىكند؛ (3)
ج - اگر در جامعه نيازمندى هست بدان دليل است كه سرمايه و حق او در
جايى انباشته شده است؛
د - نيازمندان اگر حق خود را به زور از ثروتمندان بگيرند، جاى تعجب
نيست. كار تعجبآور آن است كه چرا با زور و سلاح حق خود را نمىستانند؛
ه - طبيعت انسان چنان نيست كه در هر شرايطى در تمام عمر از
توانايى و امكان كار و تأمين معاش خود برآيد؛
و - در درون جامعه، كسانى هستند كه صورت خود را با سيلى، سرخ نگه
مىدارند و از اينكه فقر آنان شناخته شود، سخت در بيم اند. (لِلْفُقَرٰاءِ اَلَّذِينَ
أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اَللّٰهِ لاٰ يَسْتَطِيعُونَ
ضَرْباً فِي اَلْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ اَلْجٰاهِلُ أَغْنِيٰاءَ مِنَ اَلتَّعَفُّفِ
تَعْرِفُهُمْ بِسِيمٰاهُمْ لاٰ يَسْئَلُونَ
اَلنّٰاسَ إِلْحٰافاً) (4) اينان
بيشتر به تأمين اجتماعى نيازمندند تا آنها كه فقر خود را ابراز مىدارند.
بخش عمده نهادهاى واجب نظام ماليه عمومى در اسلام از قبيل زكات،
خمس، انفال، مجهولالمالك و همچنين نهادهاى مالى غير واجب مانند صدقات مستحبى،
وقف، حبس، ثلث و وصيت بهنوعى در رابطه با تأمين اجتماعى مقرر شده است.
دقت در اصول هشتم، نوزدهم، بيستم، بيست و يكم، بيست و دوم، بيست و
سوم، بيست و چهارم نشان مىدهد كه قانون اساسى در چه ابعاد گستردهاى به
مسئلۀ رفاه و خدمات و تأمين اجتماعى نگريسته است. اما در اصل 29 به صراحت
مسئلۀ تأمين اجتماعى را مطرح و بر آن چنين تأكيد كرده است.
برخوردارى از تأمين اجتماعى از نظر بازنشستگى، بيكارى، پيرى، از
كارافتادگى، بىسرپرستى، در راه ماندگى، حوادث و سوانح، نياز به خدمات بهداشتى و
درمانى و مراقبتهاى پزشكى به صورت بيمه و غيره حقى است همگانى. (و 6) عضو ثابت
جامعه در تمامى تحولات آن، فرد است و فرد همواره در دل جامعه استقلال ذاتى خود را
دنبال مىكند و از آن روى به جامعه دلبستگى دارد كه مىتواند از طريق زندگى
اجتماعى به تأمين نيازهاى خود دست يابد.
الف - نيازهاى مشتركى همواره درجامعه وجود دارد كه به دست آوردن
آنها، زندگى مشترك مىطلبد و مىتوان از آن به تأمين مشترك تعبير كرد.
ب - تفاوت افراد در امكانات، توانايىها و وسايل، موجب مىشود كه
گاه به مقاصد و منافع مطلوب خود نرسند و به تناسب توانايىهاى خود، كار تخصصى براى
خود برگزينند و از اين راه به مبادلۀ محصولات بپردازند، كه اين عمل را مىتوان
تقسيم كار ناميد.