تاريخ زندگى اجتماعى انسان شكل گرفته است؛ اساس قانون و در نهايت
قالب و حدود حاكميت دولت را مشخص كرده است و اين پيشفرض يعنى تأمين اجتماعى، بر
هر نوع قراردادهاى اجتماعى از آن جمله، قانون و دولت حاكم است.
بر اساس اين نظريه، هر قانونى كه شكل مىگيرد از يكسو اجتماعى است
و از سوى ديگر، بايد جنبۀ فردى آن محفوظ باشد و قوانين هرچند كه متغير
باشند، اصل و قاعده تأمين اجتماعى بايد در آن ملحوظ و خواستههاى فردى بهطور ثابت
و لا يتغير در آن ديده شود.
گرچه برخى اين نظريه را هم مانند بسيارى از ديدگاههاى نظرى و
آرمانى ديگر، نوعى تخيلات آرمان گرايانه توصيف كردهاند، اما به هر حال در رابطه
با مشكل اصلى راهحلهاى عملى را براى كنترل بحران حاكميت ارائه نمىدهد.
تبرى: بيزارى جستن از دشمنان خدا تبرى اصطلاحى كلامى در برابر تولى
از آموزههاى اسلام به ويژه نزد شيعۀ اماميه است. اين اصطلاح ريشه در قرآن
كريم داشته و «برائت» نام يكى از سورههاى قرآن است. تبرى از دشمنان خدا كه
عبارتند از مشركان، كافران و منكران امامت و ولايت ائمه (ع) واجب است.
تبرى يكى از روشهاى برخورد با دشمن و حالت سياسى اجتماعى در عرف
مذهبى تلقى مىشود كه مىتوان آن را با چند تعبير زير تفسير كرد:
1. دشمنى در قلب و عمل؛
2. احساس كينۀ قلبى؛
3. احساس جدايى و دوگانگى براى حفظ هويت؛
4. نفى هويت اختصاصى بيگانه كه معارض هويت اسلامى است.
در منطق قرآن همۀ انسانها در فطرت انسانى و آفرينش يكسانند،
بنابراين تبرى نمىتواند به معناى نفى هويت انسانى بيگانگان باشد.
اما تفسير اول و دوم نهتنها مستندى در آيات و متون روايى ندارد،
بلكه با مفاد برخى از آنها تعارض نيز دارد.
اما تفسير سوم و چهارم از برائت نسبت به بيگانگان در دين به طور
كامل منطقى و قابلقبول است، برائت به اين دو معنا برخواسته از حفظ هويت اسلامى و
نفى هويت ضد اسلامى است و اين حالت هرگز جنبه احساسى ندارد بلكه تنها يك حالت فكرى
و اعتقادى است كه در مسائل غير مذهبى و عادى نيز صادق است.
در برخى ار متون اسلامى تبرى به صورت يك حالت احساسى منفى توأم با
نفرت ترسيم شده و شايد برخى از آيات نيز اشعارى به اين معنا داشته باشد، ولى اين
حالت هميشگى درباره همۀ بيگانگان در دين نيست، در حقيقت اين يك تكليف جهادى
و نوعى مقابله به مثل و در راستاى دفاع مشروع است كه بهنگام تهاجم دشمن و كينهتوزى
آنان بايد جامعه اسلامى با چنين حالتى با دشمن برخورد كنند تا ضمن ترد آنان راههاى
نفوذى دشمن را بربندند و هويت و استقلال خود را