قرآن بازگشت تجاوز و آثار آن را به خود متجاوز مىداند (وَ مَنْ يَتَعَدَّ
حُدُودَ اَللّٰهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ) (3) و جزاى
متجاوز را تجاوز به مثل مىشمارد (فَمَنِ اِعْتَدىٰ عَلَيْكُمْ
فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اِعْتَدىٰ عَلَيْكُمْ) (4)، در
مقابله به مثل نيز تعدى از حد مجاز و تجاوز را محكوم كرده است (وَ قٰاتِلُوا فِي
سَبِيلِ اللّٰهِ اَلَّذِينَ يُقٰاتِلُونَكُمْ
وَ لاٰ تَعْتَدُوا) (5)، و
سرانجام تجاوزكاران را گرفتارى به بدترين كيفرها دانسته است (وَ مَنْ يَفْعَلْ
ذٰلِكَ عُدْوٰاناً وَ ظُلْماً
فَسَوْفَ نُصْلِيهِ نٰاراً) (6)، و
بالاخره هشدار داده است كه خدا به حال تجاوزگران آگاه است (إِنَّ رَبَّكَ
هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِينَ) (7).
تجاوز، گاه در پوشش عنوانى فريبنده انجام مىشود.
چنانكه على عليهالسلام در مورد قرآن بر سر نيزه زدن شاميان، در
صفين فرمود: فقلت لكم هذا امر ظاهره ايمان و باطنه عدوان (8).
تجاوز در منطق اسلام شايسته انسان نيست، بلكه يك خصلت حيوانى است
كه از غرائز سركش حيوانات درنده سرچشمه مىگيرد، ان اسباع همها
العدوان على غيرها (9).
از ديدگاه اسلام متجاوز احترامى ندارد، و هرگاه مورد تجاوز
قرارگرفته، عليه متجاوز دست به اقدام مشابه بزند، خون متجاوز احترامى نخواهد داشت من بدأ
فاعتدى فاعتدى عليه فلا قودله (10).
اسلام سكوت در برابر تجاوز را جائز نمىشمارد و مقابله با آن را
حتى در جايى كه با توسل به زور ممكن نباشد به زبان و يا به دل لازم مىداند:
من رأى عدوانا يعمل به و منكرا يدعى اليه فانكره بقلبه فقد سلم و برى
و من انكره بلسانه فقد اجر و من انكره بالسيف لتكون كلمة الله العليا فذلك الذى
اصاب سبيل الهدى (11).
براى ريشهكن كردن تجاوز راهى جز مجازات متجاوز نيست، و تنبيه
متجاوز نهتنها او را از تكرار تجاوز باز مىدارد، بلكه ديگران را هم وادار مىكند
كه راه متجاوز را نپيمايند.
همچنين بزرگترين خطر تجاوز وقتى آشكار مىشود كه متجاوز به حال
خود رها شود، تا خود بر تكرار آن تشويق شود و ديگران نيز راه او را بپيمايند.
هر نوع زير پا گذاشتن حقى، تجاوز است، و اين حق مىتواند فردى،
اجتماعى و بينالمللى باشد. نقض حقوق شناختهشده ملتها تجاوز به آنها است، و اين
حق مىتواند از هر مقولهاى باشد و بارزترين آن تجاوز به حق حاكميت، استقلال و
تماميت ارضى كشورهايى است كه از اين حقوق برخوردار هستند.
تجاوز در روابط بينالمللى، مىتواند ابعاد گستردهاى داشته باشد
كه در هر مورد، نوعى نقض امنيت بينالمللى را به همراه دارد.
تجاوز، ضد ارزشى است كه تجزيهپذير نيست، زيرا نا امنى نشأت گرفته
از آن ممكن است ملتهايى غير از قربانى تجاوز را هم دامنگير كند، و زمينه را براى
تجاوزهاى ديگر و گسترش نا امنى فراهم آورد و حتى خود متجاوز را نيز قربانى بگيرد.
در قطعنامۀ تعريف تجاوز پس از يك مقدمۀ كوتاه در
زمينۀ نقش تعريف تجاوز در تقويت صلح و امنيت بينالمللى كه از مقاصد اساسى
ملل متحد است، و نيز تأكيد بر حل اختلافها از راه مسالمتآميز و اشاره به حساس
بودن شرايط برخاسته از وجود انواع سلاحهاى