كه در جهان اسلام در رسميت دادن به فتاواى چهار نفر از پيشوايان
فقه اهل سنت پيش آمد، آزادى اجتهاد و استنباط از دانشمندان ديگر سلب شد.
اين مسئلهاى است كه امروز حقوقدانان اهل سنت به آن اعتراف دارند و
از آن با تأسف فراوان ياد مىكنند.
به همين جهت، جمعى از علماى اهل سنت، و به ويژه علماى دانشگاه
الازهر، از محدوديت فقه مذاهب اربعه شكوه دارند و با اصرار تمام پيشنهاد مىكنند
كه باب اجتهاد گشوده شود. محمد عبده، رييس الازهر، مىگويد:
امّا ما جاء فى القرآن فعلى الرأس و العين، و امّا ما جاء فى
الحديث فعلى الرأس و العين، و امّا ماقاله الائمة فهم رجال و نحن رجال. (4)
آنچه را در قرآن و سنت آمده بر سر و چشم خود مىنهيم، ولى آنچه را
كه فقها گفته و شخصا اظهارنظر كردهاند در برابر آن تعبدى نداريم، زيرا آنان را بر
ما امتيازى نيست.
و محمد رشيد رضا، صاحب تفسير معروف المنار، مىگويد: «علت عقبماندگى
اجتماعى مسلمانان در اين است كه احكام فقهى كهنه و جامد دارند و عامل فقر و
وابستگى استعمارى نيز همين است». سپس مىگويد:
«براى بيرون آمدن مسلمانان از اين چاه خطرناك راهى جز احياى اصل
اجتهاد و وجود مجتهدان نيست». محمد رشيد رضا مىگفت: «لا اصلاح الا بالدعوة الّا
بحجة و لاحجّه مع بقاء التقليد فاغلاق باب التقليد الاعمى و فتح باب النظر و
الاستدلال هو مبدء كل اصلاح. و التقليد هو الحجاب الاعظم دون العلم و الفهم». (5)
محمد ابوزيد، يكى ديگر از دانشمندان الازهر، مىگويد: همه روز ما
با فرياد مردم از محدوديت قانون روبهرو هستيم و از بسيارى شنيده مىشود كه فقه
اسلام پاسخگوى مشكلات قانونى عصر حاضر نيست. ولى اينان توجه ندارند كه اين احكام
ناقص مربوط به دين نيست، بلكه آراء و عقايد افرادى است كه در گذشته به قدر استمداد
خود از ادلۀ فقهى استنباط كردهاند و لذا بسيارى از آن نظريات براى عصر حاضر
مفيد نخواهد بود و بسيارى از آنها نيز از آغاز صحيح نبوده است، زيرا از روايات
ضعيف استنباط شده است.
عجيب اين است كه يكى از حقوقدانان عرب معاصر پس از آنكه علت انسداد
باب اجتهاد را تعصب خشك شاگردان فقهاى اربعه، سياست قدرت حاكم در كوشش براى غافل
نگاهداشتن مردم از آنچه موجب حريّت آنان از زير بار ظلم مىشود، و نيز روح راحتطلبى
مردم معرفى مىكند، مىگويد: خود فقهاى اربعه براى علما معتقد به حرمت تقليد در
امور دينى بودهاند، و به همين جهت ابو حنيفه مىگويد: «لا يحل لاحد ان يقول قولنا
من غير ان يعلم من اين قلناه» و شافعى مىگويد: «مثل الذى يطلب العلم بلا حجة كمثل
حاطب ليل يحمل حزمة حطب و فيها افعى تلدغه و هو لايدرى» و احمد حنبل مىگويد:
«لا تقلد فى دينك» (6) چنانكه مالك مىگفت: «كل واحد
يؤخذ من قوله الّا رسولالله (ص)». (7)
همچنين، سيوطى در رسالهاى با نام «الرد على من اخلد الى الارض و
جهل ان الاجتهاد فى كل عصر فرض» مىگويد: «اين از فرط جهالت و نوعى عناد است كه
اجتهاد در دين را گناه بهحساب آوردهاند، در حالى كه نمىدانند كه اجتهاد در هر
زمان، از واجبات كفايى است، و لذا همۀ مردم موظف به كوشش در وصول به