اصول مىشود. بيش
از يكصد تن مجتهد بر اين كتاب حاشيه نگاشتهاند. از شاگردان بلندآوازۀ
آخوند، ميرزا ابو الحسن مشكينى، شيخ محمد حسين كاشفالغطاء، شيخ محمد جواد بلاغى،
آقا ضياءالدين عراقى، آقا شيخ محمد على شاهآبادى، سيد محسن امين عاملى، آقا سيد
ابو الحسن اصفهانى، حاج آقا حسين قمى، سيد محمد تقى خوانسارى، سيد عبدالحسين حجت،
سيد حسن مدرس، شيخ محمد حسين اصفهانى (كمپانى)، سيد صدرالدين صدر، حاج آقا حسين
بروجردى، سيد عبدالله بهبهانى، سيد عبدالهادى شيرازى، سيد محسن حكيم، سيد محمود
شاهرودى و آقا بزرگ تهرانى را مىتوان نام برد.
از آثار مهم آخوند
كتب و رسائل زير شهرت بيشترى يا فته اند:
كفايه الاصول،
تعليقه على المكاسب، درر الفوائد فى شرح الفرائد، الفوائد الفقهيه و الاصوليه،
تكمله التبصره، شرح تكمله التبصره، الاجتهاد و التقليد، كتاب فى الوقف. (1)
براى مطالعۀ
انديشۀ سياسى از ديدگاه فقيه بزرگى چون آخوند خراسانى سه منبع تاريخى وجود
دارد كه يكى مكتوب شخص وى و دو مورد ديگر، نوشتۀ ديگران است كه در رابطه با
عملكرد او تأليف شدهاند.
الف -
آخوند خراسانى و مشروطيت
در جريان نهضت
تحريم تنباكو، با تحولات زنجيرهاى كه به وقوع پيوست، مشروطيت آغاز و پا گرفت و در
اين ميان مقتدرترين شخصيت روحانى در سطح مرجعيت، آخوند خراسانى بود كه به روند
تحولات سرعت بخشيد و از جنبش مشروطيت يك حماسۀ تاريخى ساخت.
از شباهتهاى دو
نهضت تحريم تنباكو و مشروطيت مىتوان به وحدت سبك و مبناى فقهى دو فتواى حركت
آفرين اشاره كرد كه در اولى استعمال دخانيات در حكم محاربه با امام زمان (ع) آمده
بود و در دومى همراهى با مخالفان مشروطيت، به عنوان محاربه با ولى عصر (ع) اعلام
شد.
اما با وجود اين
شباهت، فتواى دوم كه پس از پانزده سال (1324-1309) توسط آخوند خراسانى صادر شد،
داراى امتياز برجستهاى بود كه تجلى ولايتفقيه را بيشتر نشان مىداد و بهوضوح
مبين آن بود كه اين فقيه بزرگ و وارث مكتب فقهى و اصولى شيخ انصارى، تا چه حد در
سياست غوطهور شده و مسائلى بهطور كامل سياسى و مشخصى را نشانه رفته است. وى به
صراحت اعلام كرد:
«به عموم ملت حكم
خدا را اعلام مىدارم، اليوم همت در رفع اين سفاك جبار و دفاع از نفوس و اعراض و
اموال مسلمين از اهم واجبات و دادن ماليات به گماشتگان او از اعظم محرمات و جهد در
استحكام و استقرار مشروطيت به منزلۀ جهاد در ركاب «امام زمان (ع) ارواحنا
فداه» و سر مويى مخالفت و مسامحه به منزلۀ خذلان و محاربه با آن حضرت صلوات
الله و سلامه عليه است». (2)
نقطه آغازين
مداخلۀ سياسى براى ميرزاى شيرازى حساسترين مسئله زمان خود، يعنى مداخله و
استيلاى بيگانگان بود، ولى آخوند خراسانى در ايجاد تحولات اساسى در ايران مسئله
سياسى آن روز يعنى استبداد را به عنوان نقطۀ شروع انتخاب كرد.
بىشك حكم به قتل
جبار زمان كه تكيه بر قدرت و نظام سياسى زده با حكم به قتل مهدورالدمى مانند مرتد
فرق بسيار دارد. زيرا اولى يك حكم قضايى نبوده و جز در قلمروى احكام ولايى قابل
توجيه و تفسير نيست،