responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فقه سیاسی نویسنده : عمید زنجانی، عباسعلی    جلد : 1  صفحه : 51

است. به گفتۀ برخى از پژوهشگران اصطلاح طرق الحكم در كتاب‌هاى فقهى «دقيقا به معناى آيين دادرسى» و اصطلاح طريق القاضى «دقيقا در مورد ادلۀ اثبات دعوى و گردش آنها در امر رسيدگى دادگاه» به كار رفته است.

قوانين آيين دادرسى بنابر نوع مراجع رسيدگى و ماهيت حق و دعوى مورد دادخواست به آيين دادرسى مدنى، كيفرى، تجارى و ادارى تقسيم مى‌شود و هر بخش از اين قوانين با توجه به اينكه از قواعد آمره يا مخيره باشد، جزو حقوق خصوصى يا عمومى به شمار مى‌آيد. بر اين مبنا، قوانين مربوط به سازمان قضايى و صلاحيت ذاتى دادگاه‌ها و نيز قوانين مشتمل بر مبانى كلى رسيدگى به دعاوى و اجراى احكام از حقوق عمومى است، و قوانين مربوط به صلاحيت نسبى محاكم و پاره‌اى از عمليات اجرايى، از حقوق خصوصى شمرده مى‌شود.

از سوى ديگر، در اين باب كه آيا قوانين آيين دادرسى عطف به ماسبق مى‌شود، يا نسبت به ماقبل اثر ندارد گفت وگو است؛ در اين باره گفته‌شده: قوانين آيين دادرسى به‌طوركلى و قوانين مربوط به سازمان قضايى و صلاحيت محاكم بالاخص (در صورتى كه در قانون تصريحى نباشد)، نسبت به دعاوى طرح‌شده در گذشته اثر دارد، اما آن بخش از قوانين آيين دادرسى كه جنبۀ ماهوى دارد و اجراى آنها حقوق ثابته افراد را مخدوش مى‌كند، عطف به ماسبق نمى‌شود.

در منابع حقوقى اسلام، ميان حقوق عمومى و حقوق خصوصى، و ميان آيين دادرسى و قوانين ماهوى تمايزى ديده نمى‌شود و در كتب فقهى، باب قضا بى هيچ امتيازى در رديف ساير قواعد مدنى آمده است و محاكم اسلامى به همۀ دعاوى، اعم از مدنى و كيفرى، رسيدگى مى‌كردند و تنها تفاوتى كه ميان دعاوى مى‌نهادند، بر اساس حق‌الله و حق‌الناس بود.

منابع آيين دادرسى در اسلام:

نخستين قواعد آيين دادرسى در اسلام آياتى از قرآن مجيد است. قرآن دادرسى را بر دو اصل احقاق حق و اجتناب از هواى نفس نهاده است: «اى داوود ترا در زمين خليفه قرار داديم، پس ميان مردم بر پايۀ حق داورى كن و از خواهش نفس پيروى مكن» (1) و درباره داورى ميان نامسلمانان فرموده است: «... هرگاه براى داورى پيش تو آيند، [اگر خواهى] ميان آنان داورى كن، يا از آنان روى برگردان... اگر داورى كردى به داد داورى كن، زيرا خداوند دادگران را دوست دارد». (2)

منبع ديگر دادرسى، سنت پيامبر (ص) است. آن حضرت هنگام اعزام على (ع) به يمن فرمود: «... هرگاه طرفين دعوى به دادرسى نزد تو نشستند، تا سخن هر دو را نشنوى به داورى مپرداز...». همچنين آن حضرت هنگامى‌كه معاذ بن جبل را به يمن فرستاد، از او پرسيد:

بر چه داورى مى‌كنى‌؟ معاذ پاسخ داد: بر پايۀ كتاب خدا؛ پيامبر پرسيد: اگر حكم را در آن نيافتى چه خواهى كرد؟ معاذ گفت: بر پايۀ سنت رسول خدا؛ پيامبر پرسيد: اگر در سنت نيز نيافتى، چه خواهى كرد؟ معاذ گفت: بنابر رأى و استنباط خود دادرسى خواهم كرد. پيامبر روش او را تأييد كرد و فرمود: سپاس خدا را كه فرستاده پيامبرش را در آنچه خدا و پيامبر دوست دارند، موفق كرده است.

همچنين پيامبر سفارش كرده كه هرگاه كسى ناگزير از داورى ميان مسلمانان شد، بايد در حال خشم از داورى

نام کتاب : فقه سیاسی نویسنده : عمید زنجانی، عباسعلی    جلد : 1  صفحه : 51
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست