responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فقه سیاسی نویسنده : عمید زنجانی، عباسعلی    جلد : 1  صفحه : 521

كردن» است و دربارۀ دو نفر كه با هم با نرمى و بخشش رفتار مى‌كنند، مى‌گويند: اين دو با هم تساهل كرده‌اند.

به طور معمول تساهل با تسامح مترادف دانسته شده است؛ اما كلمۀ تسامح، فرق ظريفى با تساهل دارد، و آن اين كه تسامح از مادۀ «سمح» به معناى بخشش بزرگوارى است و بنابراين، تسامح به معناى نوعى كنار آمدن همراه با وجود و بزرگوارى است.

معادل اين كلمه در انگليسى، واژۀ «tolerance» از ريشۀ لاتينى «tolero» به معناى تحمل كردن، اجازه دادن و ابقا كردن است كه با مصدر «Tllo» ، به معناى حمل كردن يا بردن و اجازه دادن، همخانواده است؛ گويى كسى كه تساهل مى‌ورزد، بارى را حمل يا تحمل مى‌كند.

اما در اصطلاح، تساهل و تسامح به معناى عدم مداخله و ممانعت يا اجازه دادن از روى قصد و آگاهى به اعمال و عقايدى است كه مورد پذيرش و پسند شخص نباشد. با توجه به اين تعريف، در اصطلاح تساهل عناصر زير لحاظ مى‌شوند:

الف) تنوع و اختلاف؛ ب) نارضايتى؛ ج) آگاهى و قصد؛ د) توانايى بر مداخله.

يعنى نخست تساهل بايد در ميان افرادى باشد كه به نحوى با هم اختلاف دارند، بنابراين، مدارا و هم‌زيستى مسالمت‌آميزى كه در ميان افراد جوامع يك رنگ و هم‌عقيده وجود دارد، از تعريف تساهل خارج است؛

دوم اينكه با شرط دوم، آنگونه تساهلى كه از روى بى‌اعتنايى و بى‌تفاوتى باشد، خارج مى‌شود؛ چراكه تساهل مورد تعريف، همراه با مخالفت و مقاومت است، اما به دليلى اين ميل سركوب و مهار مى‌شود؛ در حالى كه در بى‌تفاوتى اصلا ميل به مخالفت وجود ندارد. از اين شرط به دست مى‌آيد كه تساهل و تسامح هرگز به معناى پذيرش عقيده مخالف نيست. سوم، بنا بر شرط سوم، اين تساهل نبايد از روى جهل و بدون انگيزه صورت پذيرد و بنا بر شرط چهارم، مداراى عاجزانه و از روى ناچاراى، تساهل و تسامح خوانده نمى‌شود.

تعريف مذكور در فرهنگ غرب متداول است و انديشمندان غربى شروط چهارگانۀ مذكور را، شرط لازم براى تساهل و تسامح مى‌دانند. با اين حال، برخى شرط هاى ديگرى را نيز افزوده‌اند. براى مثال: الف) شخص تساهل كننده بايد مداخله در كار ديگران را به لحاظ اخلاقى نادرست و نشانۀ بى‌احترامى به آنان بداند؛

ب) آنچه را شخص نادرست مى‌داند و نسبت به آن تساهل روا مى‌دارد، بايد مستدل و بر اساس اصول و ادله باشد، نه‌فقط از روى سليقه شخصى يا تعصب؛ ج) آنچه مورد تساهل قرار مى‌گيرد، شخص است نه كار يا عقيدۀ او.

مفهوم تساهل و تسامح در اسلام

در اسلام اصطلاح رايجى به عنوان «تساهل و تسامح» وجود ندارد؛ يعنى آيه و روايتى نداريم كه در آن مسلمانان امر به «تساهل و تسامح» شده باشند. اما آنچه از مجموع معناى لغوى و اصطلاحى تساهل و تعريف آن در غرب به دست مى‌آيد، اين است كه تقريبا بهترين معادل براى چنين معنايى همان اصطلاح حلم و بردبارى است كه در اسلام مطرح است و احيانا به عنوان ارزش اخلاقى شناخته مى‌شود. اما مسئلۀ اصلى اين است كه تساهل مطلق ممكن نيست و بايد حدود و شرايطى داشته باشد كه اسلام، تعيين‌كننده اين حدود را خداوند

نام کتاب : فقه سیاسی نویسنده : عمید زنجانی، عباسعلی    جلد : 1  صفحه : 521
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست