متعال و وحى او مىداند؛
در حالى كه در تفكر غربى، تعيين اين حد و مرزها گاه از راه منافع فردى يا اجتماعى،
قراردادها و هنجارها، حقوق بشر و بهطور كلى انسان و طبيعت دانسته شده است.
اختلاف ديگر ميان
ديدگاه اسلام و نظر انديشمندان غربى بر سر ملاك و معيار اين تساهل و مدارا است؛
ملاك مفهوم غربى
تساهل، تفكراتى همچون پلوراليسم (كثرتگرايى) اخلاقى و دينى، و يا نسبيت فرهنگى و
اخلاقى است كه اين مبانى در تعليمات اسلامى به رسميت شناخته نمىشود.
در اثر جنگهاى
دينى سدههاى 16 و 17 مسئلۀ امكان همزيستى مسالمتآميز بين معتقدات اديان
مختلف مطرح و بر مفهوم تساهل و تسامح تأكيد شد و بينشهاى دينى سنتى ناظر به
اومانيسم، بهشدت تحت تأثير روحيه تساهل و تسامح قرار گرفتند. در اين ديدگاه،
تسامح به اين معنا بود كه اديان با حفظ تفاوتهاى هر يك با ديگرى، مىتوانند در
كنار يكديگر همزيستى مسالمتآميز داشته باشند.
تسامح و تساهل
انسان گرايان نوين از اين انديشه مايه مىگرفت كه معتقدات دينى نوع انسان از درون
وى مايه مىگيرد و امرى ماورايى نيست. درونمايه اين معتقدات وحدت بنيادين دارند و
امكان صلح جهانى وجود دارد.
اومانيست ها با تفسيرى
اين جهانى از خدا، خداى مسيح را همان عقل فلسفى بشر قلمداد مىكنند. كه در قالب
مذهب، سادهتر شده است. در اين نگرش، افزون بر تساهل نسبت به مذاهب، تساهل و
همزيستى مسالمتآميز بين فلسفه و دين كه در گذشته با يكديگر سازگارى نداشتند نيز
فراهم مىآيد.
اين امر مقتضاى
رجوع به يونان باستان و خردگرايى آن بود. اين نگرش كه بر نفى ادعاى انحصارى حقانيت
و رستگارى هر نظام ارزشى و هر دينى مبتنى است، هيچ يك از نظامهاى ارزشى و معرفتى
را حق نمىداند و به نوعى نسبىگرايى مطلق در ارزش و معرفت معتقد است و به همين
دليل حاكميت هر دين و نظام ارزشى را تنها به خواست و اراده فرد يا جامعه وامىگذارد.
انسان مداران از
تساهل و تسامح مطلق جانبدارى مىكنند و آن را سمبل مبارزه با فرهنگ حاكم در قرون
وسطى و رجوع به رم و يونان قديم و مقتضاى آزادى و ارج نهادن به انسان مىدانند.
آنان كه همۀ
ارزشها را ساختۀ دست و فكر بشر مىدانند و دچار نسبيت و شكاكيت معرفتى
هستند تأكيد بر مجموعۀ خاصى از ارزشها و بينشها و ضرورت پذيرش حاكميت و
دفاع از آن را، امرى غير معقول تلقى مىكنند. اين نگرش با آنچه در تعاليم اديان
آسمانى به ويژه اسلام آمده به كلى از جهات مختلف ناسازگار، بلكه متضاد است.
از يك سرى مبانى
تساهل و تسامح (بشرى بودن و نسبيت ارزشها و معرفت) با بينشهاى دينى سازگار نيست
و در بينش دينى خاستگاه ارزشها خداوند است نه انسان، و اين ارزشها از اطلاق و
پشتوانه معرفتى يقينى برخوردار است و از سوى ديگر، اسلام تساهل و تسامح در مورد هر
دينى و پيروان آنها را نمىپذيرد و در مقابل كفر و الحاد موضعى آشتىناپذير دارد.
در خصوص پيروان
ديگر اديان آسمانى نيز مداراى اسلامى، داراى حد و مرز خاص خود است و تبليغ