حاصل شده است، امّا
بعضى معترضند كه ضرورتا دعوت بايد از سوى امام (ع) يا منصوب امام صورت گيرد.
دعوت بايد به گونهاى
باشد كه با وجود وسعت دار الكفر، تا اعماق آن و به تكتك آحاد آن برسد.
بر اساس روايتى از
امام سجاد (ع) امام يا نماينده او قبل از اقدام به هر خشونتى بايد دشمن را به دو
چيز دعوت كنند؛ ابتدا معارف اعتقادى اسلام را براى دشمن تبيين كنند و به نحوى كه
دعوت او را به خدا و اسلام بپذيرد؛ دوم: آنكه آنها را به عمل صالح دعوت كند.
(اعمالى كه انجام آنها موجب رضايت خداوند است).
فقها براى اثبات
عدم مشروعت اقدام به جنگ قبل از دعوت به جز متون روايى از دلايل زير نيز بهره
گرفتهاند.
1. اصل استمرار
زمانى عدم مشروعيت جنگ، تا زمانى كه بنا بر دليل معتبرى مشروعيت آن اثبات نشده و
به تعبير ديگر تا قبل از انجام دعوت، دليل معتبرى مشروعيت جهاد را ثابت نكرده،
زمان عدم مشروعيت جنگ ادامه خواهد داشت، از اين اصل گاه به استصحاب تعبير شده و
گاه به اصل برائت؛
2. هدف از جهاد،
راه انداختن كشتار و تخريب نيست، انگيزۀ اصلى جهاد، بازكردن راههاى بسته و
رساندن اسلام به ديگران است. (1 و 2)
تقيه: ابزار عقيده
يا انجام دادن كارى بر خلاف نظر و اعتقاد قلبى.
تقيه در لغت عبارت
است از نگاهداشتن، پرهيز كردن و پنهان كردن و در اصطلاح شرع، صيانت خويش از
صدمۀ ديگرى با ابزار همسويى با او در گفتار يا رفتار مخالف حق (1) و به
تعبير برخى، پنهان كردن حق و پوشاندن اعتقاد به آن در برابر مخالفان به منظور تحفظ
از زيان دينى و دنيايى. (2)
در تقيه بر خلاف
نفاق - كه موضوع آن پنهان كردن شرك و باطل و تظاهر به حق است - مؤمن به دليل بيم
از رسيدن ضرر به او، از اظهار حقيقت خوددارى مىكند.
تقيه در حقيقت از
يك سو، سير دفاعى براى مؤمن جهت مصون ماندن از تعرض دشمن و تحفظ از خطرهايى همچون
حبس، تبعيد، قتل و محروميت از حقوق قانونى است و از سوى ديگر، عامل حفظ وحدت و
مانع پراكندگى مؤمنان است. (3)
لفظ تقيه به اين
صورت در قرآن به كار نرفته، اما آياتى چند متعرض مفهوم آن شده است (4) در روايات
نيز اصطلاح تقيه كاربرد رايجى داشته و مفهوم و شرايط و آثار آن مطرحشده است. (5)
در كتابهاى مربوط
به قواعد فقهى از تقيه به عنوان يك قاعده نامبرده شده و برخى فقها رسالهاى مستقل
تحت عنوان «تقيه» تأليف كردهاند. علاوه بر آن از تقيه در باب هايى نظير طهارت،
صوم و حج به مناسبت سخن رفته است.