پيش مىآيد كه نظر يك با چند تن، مشخص تكليف نيست و تا وقت نگذشته
بايد همه مراجع دينى با هم تصميم قاطعى بگيرند، كه با دورى و ناهمانگى و عدم تفاهم
و وحدت نظر اخذ چنين تصميمى دشوار است...
اكنون بايد هر چندى يكبار، مراجع دين و اهل نظر و تشخيص، جمع شده
تا مسائل و حوادث واقعه را مورد شور قرار دهند و پس از استخراج رأى از اين شورا
نتيجه و تكليف قطعى عامه مسلمانان را اعلام كنند. پس از شروع زمان غيبت كبرى، شور
در فتوا و استنباط مسائل به صورت بحث و طرح فقيه با علما و شاگردان محضر خود عمل
مىشده و احترام و استناد به نظر اكثريت و اجماع پيوسته سيره فقها در بيان فتوا
بوده، بنابراين شور و استناد به نظر اكثريت مطلب تازهاى نيست، تنها اين شور يا
تبادلنظر با مجتهدين بزرگ كه در هر ناحيه و بلدى به سر مىبرند مىبايستى تكميل
گردد و اين مطلب منافى با زعامت و مرجعيت يك فرد صالح مقتدرتر از ديگران نيز نمىباشد،
بلكه از لحاظ اجتماعى بيشتر به صلاح بوده و تمركز و وحدت رأى و فكر بيشترى فراهم
مىنمايد.
هرگز مرجعيت و تمركز در فتوا را نمىتوان به عنوان عامل بازدارنده
از تجددطلبى فقه اجتهادى مطرح نمود و آن را همسو با حصر اجتهاد در مذاهب
چهارگانۀ اهل سنت به شمار آورد.
به نظر مىرسد احياى مرجعيت به عنوان بعدى از امامت در عصر غيبت،
خود دست آورد نوين از يك فرع فقهى (تقليد اعلم) بود كه زمينه را براى احياى ساير
ابعاد فقهى امامت هموار كرده.
منبع
فقه سياسى 214/10.
تمركز در فتوا و مرجعيت← تمركز در فتوا
و فقه پويا
تنبيه الأمّه و تنزيه الملّه
تنبيه الأمّه و تنزيه الملّه: تأليف ميرزا محمدحسن نائينى از علماى
دوران مشروطيت با موضوع مبانى فقهى و دينى حكومت.
تأليف كتاب تنبيه الأمّه و تنزيه الملّه توسط يك فقيه عالىمقام و
متبحر چون آيتالله نائينى كه كرسى درس فقه را در نجف اشرف در اختيار داشت (1) و
به انگيزه ارائۀ مبانى فقهى نظامى كه در شرف تكوين بود و به عنوان رهنمود
براى كسانىكه برپايى اين نظام را بر عهده مىگرفتند، بىشك تحول بزرگى بود كه در
فقه شيعه و در بخش فقه سياسى به وجود آمد.
بر اين كتاب سه فقيه بزرگ و مرجع تقليد زمان آخوند ملامحمد كاظم
خراسانى و شيخ عبدالله مازندرانى و حاج ميرزا حسين تهرانى تفريظ نوشتند و مندرجات
آن را مطابق تعاليم شرع مبين اعلام كردند. (2)
مرحوم نائينى در حالى اين كتاب گرانقدر را نوشت كه بنابر اعتراف
كسانىكه براى او قداست دينى قائل نبودند، در حكمت عملى نيز دست داشت و با كتابهاى
سياسى زمان آشنا بود و نسبت به مسائل دوره اول مشروطيت آگاهى داشت و تهاجم و سياست
سلطه جويانه غرب را مىدانست و هشيارى او نسبت به جريانات و حوادثى كه در دوردست
او رخ مىداد، در حد حساسيت بود و در انتقاد سياسى بسيار توانا و از