عقد دانستهاند؛ هر چند ترك آن در عقد شرط نشده باشد. (6)
منابع
1 - المبسوط 15/2؛ جواهر الفقه / 51؛ قواعد الاحكام 1 / 505؛ 2 -
جامع المقاصد 389/3-388؛ تحرير الاحكام 2 / 139؛ 3 - جواهر الكلام 201/21؛ 4 -
همان / 100؛ 5 - قواعد الاحكام 482/1-481؛ جواهر الكلام 268/21؛ 6 - الدروس
الشرعيه 34/2؛ الروضه البهيه 389/2-388؛ 7 - فرهنگ فقه 36/3.
جامعۀ خدامحورى
بر اساس فلسفۀ سياسى دين به ويژه اسلام بهطور معمول روابط
بر اساس خدا محورى تنظيم مىشود، الگوى خدا محورى به دو صورت در روابط اجتماعى و
از جمله در روابط دولت و جامعه اثر مستقيم دارد.
الف - قانونمند شدن روابط بر اساس مشيت تشريعى و ارادۀ
تقنينى خدا كه از راه وحى و شريعت بيانشده است و به اينگونه هم روابط درونى
سيستمها و نظامهاى اجتماعى و نيز روابط همۀ نهادها در دولت و همچنين
رابطۀ دولت به عنوان يك مجموعه با جامعه به معناى يك تركيب بر اساس قوانين
الهى تنظيم و تعاملها با آن منطبق مىشود؛
ب - شيوههاى اجرايى و اعمال قانون و انگيزهها و روابط جانبى مؤثر
نيز با موازين اخلاقى و رعايت خدا محورى همراه باشد. به طورى كه احقاق و استيفاى
حقوق مسلم و قانونى نيز در مقابل منافع همگانى، نظم، باز شدن راه تكامل عمومى و
عدالت اجتماعى قابل گذشت بوده و معنويت جاى خواستههاى مادى را گرفته و انگيزهها
را تلطيف كند. مشروط بر آنكه چنين گذشتها و گرايشهاى معنوى با انتخاب آزاد و هوشمندانه
و از روى رضايت انجام شود.
بىگمان در چنين جامعهاى كه بر اساس روابط بر خدامحورى است، شكافها،
تعارضها و مبارزهها حالت ديگرى به خود گرفته و تمايز طبقاتى فرو خواهد ريخت و
برادرى، برابرى، صميميت، خير خواهى، عدالت جويى، كسب كمال، صلح، امنيت و همزيستى
با اهداف و آرمانهاى مشترك، جاى تنشها، درگيرىها، فردگرايى ها، منفعت جويى ها،
خود محورى ها، گروه گرايى ها، حاكميت ماده و مادى كردن همۀ روابط اجتماعى را
خواهد گرفت و انگيزههاى مبارزاتى به انگيزههاى همبستگى و تعاون مبدل خواهد شد.
برخى از رابطه دولت و جامعه بر اساس خدا محورى شرايطى آرمانگونه
ترسيم مىكنند كه دسترسى به آن در شرايط عادى امكانپذير نيست، اما اگر مشكلات
ناشى از ماده محورى و فردگرايى و خود محورى درسطح جامعه و روابط آن با دولت به دقت
بررسى و گردآورى شود و از آن پس مشكلات ناشى از خدامحورى كردن جامعه و دولت نيز به
شمار آيد؛ مقايسه آن دو حتى بر اساس انديشه مادى و خود محورى نيز ترجيحا به انتخاب
خدا محورى خواهد انجاميد.
فلسفۀ سياسى خدامحورى در انسجام و تشكيل ويژهاى نهفته است
كه به تعالى انسان كمك مىكند و بدون آن شكافها، معارضه ها و مبارزات بين افراد،
گروهها، عوامل حاكم، نهادها، طبقات اجتماعى و بالاخره در دون دولت و درون جامعه و
بين آن دو اجتنابناپذير بوده و راهحلهاى حقوقى يا سياسى هرگز نمىتواند به