پديدهاى بايد در رابطه با علل و عوامل خاص خود مطالعه شود، زيرا
مسئلۀ شناسايى نيز دقيقا به همان شرايط و دلائل خاص مرتبط مىشود. اينگونه
جريانهاى پيچيده سياسى در رابطه با برخى از كشورهاى افريقايى تازه به استقلال
رسيده، قابل مطالعه است، زيرا اين شرايط و دلائل، بىشك در اعطاى استقلال به
الجزائر و گينه، كه هر دو توسط فرانسه انجام شده، فرق دارد. همين تفاوت است كه
مسئلۀ شناسايى را تبيين مىكند و ابعاد مختلف سياسى يك جريان حقوقى را روشن
مىكند، و بدين گونه مسئلۀ شناسايى به يك حربۀ سياسى تبديل مىشود و
در سركوب دولتهاى جديد الولاده انقلابى، و يا اعطاى مشروعيت ضمنى به دولتهاى
پوشالى به كار مىرود؛
2. پديده تجزيه طلبى كه اغلب بر اثر فشار عوامل خارجى و استعمارى و
ضعف حاكميت سياسى داخلى و مسائل اقتصادى و نارسايىهاى مختلف ديگر، گريبانگير
كشورهاى ضعيف مىشود، در شرايطى خاص به تولد جامعه سياسى جديد و ايجاد كشورى
نوبنياد منتهى مىشود كه طرح مسئلۀ شناسايى به دنبال اين پديده را نمىتوان
بدون لحاظ عوامل مؤثر در موضوع شناسايى ناديده گرفت.
در رابطه با اين نوع ولادت دولت جديد نيز، هر كدام از عناصر يادشده
تعريف، قابل بررسى و مناقشه است. نمونۀ اينگونه تولد دولت جديد را مىتوان
در مورد تجزيۀ هند و تولد پاكستان، و سپس تجزيۀ پاكستان و تولد
بنگلادش مطالعه كرد.
بديهى است در هر دو مورد، كشور تجزيه، استقلال و موجوديت خود را
حفظ كرد و دولت جديدى پس از تجزيه يا به وجود نهاد؛
3. در تاريخ سياسى جهان گاه تحولات ناشى از تقسيم غنائم جنگى و
شرايط ناشى از آن، موجب تقسيم يك كشور و انحلال حاكميت موجود، و تشكيل دو دولت
مستقل جديد شده، و بر اثر اين تحول، استقلال و حاكميت كشور تجزيه شده از ميان رفته
و دو دولت جديد جايگزين كشور واحد و مستقل قبلى شده است، مانند آلمان كه پس از جنگ
بينالمللى دوم، و كره بعد از جنگ و ويتنام قبل از شكست امريكا در اين كشور، هر
كدام به دو كشور تبديل شدند.
در رابطه با اين نوع تولد جامعۀ سياسى جديد نيز مسئلۀ
شناسايى و اركان و عناصر ياد شده در تعريف شناسايى، قابل مطالعه و بررسى است، به
ويژه از نقطهنظر مشروعيت عوامل شناسايى و بهايى كه براى ملتها داده مىشود، بسى
جاى مناقشه است؛
4. اتحاد دو يا چند دولت، و تشكيل دولت واحد جديد كه گاه بر اساس
خواسته ملتها و گاه به دليل فشارهاى خارجى و عوامل استكبارى انجام مىشود و شرايط
جديدى را در جامعه بينالمللى به وجود مىآورد كه موجب طرح مسئلۀ شناسايى از
طرف دولتهاى قديم نسبت به دولت جديد مىشود.
از قبيل آنچه در ويتنام گذشت و اتحاد دو كشور ويتنام شمالى و
ويتنام جنوبى به دنبال يك سلسله جنگهاى طولانى ناخواسته كه سالها بر ملت ستمديده
ويتنام تحميل شد و به دنبال آن ويتنام تجزيه شده و دوباره به صورت كشور واحد پا به
وجود گذارد.
5. تأسيس دولت غاصب صهيونيستى اسرائيل در فلسطين اشغالى، نوع ديگرى
از تولد جامعۀ جديد