سياسى است كه بر اساس تصميمگيرى و رأى سازمان ملل متحد به وجود
آمد و مسائل بغرنج و مشكلات پيچيدهاى را در سياست بينالمللى به دنبال آورد.
ملتى از سرزمين خود آواره شد و استقلال و حاكميتش سلب شد، و دولت
فلسطين از جغرافياى جهان محو شد، و مهاجران يهودى از كشورهاى مختلف رو به سرزمين
ملت ديگرى آورد و در سرزمينى كه متعلق به ملت ديگرى بود، دولت تشكيل داد. و سازمان
ملل متحد بر خلاف هدف و فلسفۀ وجوديش زمينه را فراهم كرد تا دولت جديد غاصب
در سرزمين فلسطين پا بگيرد، و سپس به عنوان موجوديتى كه نمىتوان آن را انكار كرد،
ابتدا توسط قدرتهاى بزرگ استكبارى كه منافعشان با موجوديت اين دولت جديد گره
خورده بود، مورد شناسايى قرار گرفت، و ناظران سياسى جريان را به صورت يك امر طبيعى
تلقى كردند، و دولتهاى معترض نيز به تدريج به وضعيت تحميلى خو گرفتند و سرانجام
پس از يك چنين تمهيدات و در چنين شرايطى، تأسيس دولت اسرائيل توسط سازمان ملل متحد
اعلام مىشود.
و در بسيارى از موارد نيز، با وجود اينكه تغيير قدرت در كشورى بهطور
مردمى و قانونى و مشروع به وجود مىآيد، و بر اثر يك انقلاب ريشهاى و مردمى، دولت
جديدى پا به عرصه وجود مىگذارد، دولتهاى قديمى به لحاظ منافع خود از شناسايى
چنين دولت انقلابى و مردمى خوددارى مىكنند.
در روند عمل شناسايى، گاه ثبات سياسى دولت جديد نيز به عنوان يك
ملاك، در عمل شناسايى مورد استناد قرار نمىگيرد، و در عمل شناسايى دولت جديد،
تابع سياستهاى روزمره دولتها و بر اساس منافع و مصالح، ارزيابى مىشود.
سياسى كردن عمل شناسايى از اين نظر قابلقبول است كه اظهار نظر در
مورد مشروعيت دولتها، خارج از قلمرو اراده دولتهاى قديمى بوده و امرى صددرصد
مربوط به وضعيت داخلى مردم دولت جديد و مغاير با اصل حاكميت دولتهاست.
بىشك شناسايى به معناى اعلام موجوديت و صرف مفروض الوجود گرفتن،
يك عمل صددرصد سياسى است كه تابع مصالح و منافع دولتهاى قديمى است.
در صورتى كه اگر بر اساس مادۀ يك منشور سازمان ملل متحد، اصل
گسترش روابط دوستانه را به عنوان يك قاعده حقوقى مبنا قرار دهيم، شناسايى را در
مورد دولت جديدى كه واجد عناصر مشروعيت است، بايد الزامى و يك امر حقوقى بدانيم و
شناسايى دولت جديدى را كه شرايط لازم براى مشروعيت را فاقد است، عملى غير قانونى و
مردود بشماريم.
با اين حال، دكترين حاكم و روند شناسايى دولتها، نظريۀ
شناسايى بر اساس ثبات سياسى و مسلط شدن بر اوضاع و تحقق حاكميت است و به همين دليل
است كه اغلب شناسايى را به دو صورت «دو فاكتو» به معناى موقت و محدود، و «دو زوره»
به معناى شناسايى كامل تقسيم كردهاند.
حالت «دوفاكتو» هنگامى است كه دولتهاى قديمى ترديدى در مورد اثبات
سياسى دولت جديد داشته باشند؛ و در چنين موردى شناسايى به صورت موقت و محدود و
موكول به بررسى و تصميم گيرى نهايى خواهد بود. در حالى كه شناسايى «دو ژوره» نوعى
شناسايى