اعلان آمادگى براى مبارزۀ تن به تن مىكرد، اگر توسط
تيراندازان سپاه اسلام به قتل مىرسيد غدر محسوب مىشد. اين عمل با توجه به عرف
متداول كه آن را نوعى امان محسوب مىكنند «غدر» به شمار آمده و داراى كيفراست؛ (9)
9. غلول: (10) غلول به معناى دستبرد به غنايم جنگى و يا دستبرد به
اموال دشمن، عملى غير انسانى و نوعى سرقت مسلحانه محسوب مىشود.
10. شبيخون (اغاره): (11) اصل غافلگيرى از اصول جنگ است، اما
شبيخون و نظاير آن نوعى غافلگيرى ناجوانمردانه است كه با روح جهاد و اهداف آن
سازگار 11. آسيب رساندن به چهارپايان (عقرالدايه): (12) عقر دايه كه در متون روايى
و فقهى آمده به معناى قطع چهار دست و پاى اسب يا شترانى است كه در جنگ مورد
استفاده قرار مىگيرند و ممنوعيت آن را به ملاك احترام به حيات حيوان مفيد مىتوان
به ممنوعيت آسيبرسانى به حيوانات توسعه داد. در برخى از متون روايى تأكيد شده است
كه هرگاه اسبان از راهروى باز ايستادند به جاى «عقر»، آنها را ذبح كنيد تا زجركش
نشوند؛ (13)
12. جنگ تن به تن (مبارزه): (14) اين عمل هنگامى جرم محسوب مىشود
كه بدون اجازه از فرماندهى جهاد انجام شود در وصاياى على (ع) اين عبارت ديده مىشود:
«لا تدعون الى مبارزه، وان دعيت اليها فاجب، فان الداعى اليها باغ، و
الباغى مصروع». (1)
كسى را به جنگ تن به تن نطلب و اگر طلبيده شدى اجابت كن، زيرا آن
كس كه شروع به درخواست جنگ تن به تن مىكند، متجاوز است و سزاى متجاوز درافتادن
است.
برخى از فقها تحريم مبارزه را تعبدى دانسته و به استناد روايات، آن
را از مصاديق تجاوز شمردهاند (16) و برخى ديگر دليل تحريم را نوعى عمل انفرادى و
اخلال در نظام دفاعى و مديريت نظامى تلقى كردهاند و به اين دليل مبارزه را ممنوع
شمردهاند كه امام و فرماندۀ سپاه اسلام بايد مشخص كند چه كسى شايستگى
مبارزه را دارد و چه كسى اين صلاحيت را ندارد و چهبسا عمل انفرادى در مبارزه
طلبيدن موجب زيانهاى جبرانناپذير شود و روحيۀ سپاهيان اسلام را تضعيف كند.
(17) در غزوه بدر، على (ع)، حمزه و عبيده براى مبارزه از پيامبر (ص) اجازه گرفتند؛
(18)
13. جنگ شهرها: (19) گرچه اين عنوان در متون روايى و فقهى ديده نمىشود،
اما عناوينى چون «رمى النار» و «هدم الدور»، «حراق النخل»، «احراق الزرع»، «مثله
كردن»، «كشتار پيران، كودكان و زنان». (20)
واضح است كه نهى از چنين اعمالى كه در جنگ شهرها بسيارى از آنها
اجتنابناپذير است، مستلزم نهى از جنگ شهرهاست. رفتار نظامى پيامبر (ص) در غزوه
طائف كه با منجنيق به داخل شهر آتش ريخته شد، در حالى كه در شهر، زنان، كودكان و
افرادى كه در جنگ مصونيت دارند، وجود داشتند، مىتواند دليل خاصى مانند اضطرار و
يا مقابله به مثل و يا به منظور انهدام دژ و قلعه داشته باشد. همانطوركه علامه حلى
در «تذكرة الفقهاء» احتمال آن را بعيد نشمرده است؛ (21)
14. جنگ با وسايل كشتار جمعى: استفاده از وسايل كشتار جمعى مستلزم
انجام بسيارى از اعمالى است كه در متون روايى و فقهى به صراحت از ارتكاب آنها نهى