انتخابى تعيين مىشود، ولى جمهورى ها همه يكسان و در يك حد نيستند.
برخى از جمهورى ها مانند جمهورى روم در تاريخ گذشته و جمهورىهاى اتحاد جماهير
شورى سابق در تاريخ معاصر، با نوعى ديكتاتورى گروهى و طبقهاى همراه است و در برخى
ديگر مانند جمهورى سابق فرانسه و حكومت هند رييسجمهور مافوق مبارزات سياسى است و
وظايف وى اصولا تشريفاتى است و مانند مقام شاه در رژيم سلطنتى انگلستان تلقى مىشود
و گاه رييس جمهورى هم به عنوان رييس كشور وظايف تشريفاتى دارد و هم بعنوان رييس
قوه مجريه داراى نقش و مسئوليت سياسى است و به همين دليل رييسجمهور توسط قوه
مقننه انتخاب نمىشود، بلكه از راه انتخابات عمومى تعيين مىشود.
در جمهورى ايالات متحدۀ امريكا رييسجمهور داراى دو مقام
سياسى است. يعنى رياست جمهور و رياست وزرا را باهم داراست. (3 و 4)
منابع
1 - جامعه و حكومت / 187 و حقوق اساسى (دكتر بوشهرى) / 101؛ 2 -
درآمدى بر فقه سياسى / 102؛ 3 - جامعه و حكومت / 196؛ 4 - فقه سياسى 195/1-193.
جمهورى اسلامى
قانون اساسى، نوع حكومت ايران را جمهورى اسلامى و مشروعيت آن را
مبتنى بر دو اصل مكتب حق و عدل و انتخاب اكثريت قريب به اتفاق ملت ايران معرفى مىكند.
كلمۀ جمهورى نام شكل حكومت انتخابى ملت ايران است و كلمۀ اسلامى در
نام حكومت انتخابى براى كشور ايران محتواى حكومت را بيان مىكند و معناى آن اين
است كه حكومت جمهورى ايران با اصول و مقررات اسلامى اداره مىشود و بر محور اسلام
حركت و جهت مىگيرد.
اسلام به عنوان يك دين درعينحال يك مكتب و يك ايدئولوژى و طرح
براى زندگى بشر در همۀ ابعاد و شؤون آن به شمار مىرود به اين ترتيب جمهورى
اسلامى يعنى حكومتى كه شكل آن را عامۀ مردم انتخاب كردهاند و محتواى آن بر
اساس مبانى عقيدتى و برنامهها و طرحهاى كلى و هدفهاى اساسى اسلام مبتنى شده
است.
يعنى يك حكومت جمهورى كه مبناى آن اسلام است و ملت به پا
خاستۀ ايران، مؤمن و معتقد به مبانى اسلامند و آن را بىچونوچرا پذيرفتهاند.
مردم همانطوركه به دلائل سياسى و اجتماعى شكل حكومت را انتخاب مىكنند،
حق آن را دارند كه به دليل ايمان و اعتقادشان و بر پايۀ اصول و آرمانهايى
كه به آنها دلبسته اند، محتواى حكومتشان را انتخاب كنند و اسلام براى ملت ايران
تجليگاه ايمان و آرمان و امرى در نهايت قداست بوده، كه آن را براى محتواى نوع
حكومتشان انتخاب كرده و پذيرفتهاند.
معناى اسلامى بودن جمهورى، استقرار حاكميت الله و تحكيم «ما انزل
الله» و اطاعت از خدا و رسول و اولوالامر است كه قرآن طى آيات متعددى در مضامين
مختلف بيان كرده است.
بنابراين، ترديد در اسلامى شدن جمهورى به استناد اينكه هيچ حكومتى
چه جمهورى و چه غير آن به جز حكومت كسانىكه معصوم و منتخب خدايى هستند نمىتواند
اسلامى باشد، فاقد منطق قرآن و اسلامى و