7. استثمار و هر نوع استفاده از منابع اقتصادى مناطق اشغالى براى
مقاصد نظامى؛
8. سوء استفاده از منابع فرهنگى مناطق اشغالى؛
9. اعمال حاكميت قضايى در مناطق اشغالى؛
10. مداخله در امور ملى مناطق اشغال شده و الزام بر تغيير هويت
فرهنگى و آداب و رسوم ملى؛
11. ايجاد دولت دستنشانده؛
12. سلب آزادىها و عدم رعايت حق حيات و حقوق بشر؛
13. گروگان گيرى؛
14. انتقال دستهجمعى اهالى؛
15. اتش زدن درختان و مزارع؛
16. اتلاف اموال عمومى و استفاده از اموال شخصى؛
17. اسكان اتباع خودى در سرزمينهاى اشغالى؛
18. انهدام اماكن عمومى و ابنيۀ خصوصى؛
19. اخذ ماليات و عوارض براى مقاصد نظامى؛
20. الحاق سرزمينهاى تحت تصرف
منبع
فقه سياسى 362/6-358.
جنگ (و قواعد الزامى آن)
منظور از اصول و قواعد الزامى جنگ در اسلام، دستور العملهايى است
كه فرماندهان و نيروهاى رزمنده از آغاز جنگ تا پايان آن، موظف به اجراى صحيح آنها
بوده و موارد اقدامات مجاز را مشخص مىكنند.
برخى از اين دستورات داراى منبع عرفى بوده و از نظر اسلام
جنبۀ امضايى دارد، مانند مصونيت سياسى سفرا و پيامآوران و مصونيت جانى
اسيران و برخى ديگر جنبۀ تأسيسى داشته و شريعت اسلام بر اساس انساندوستى،
پايبندى رزمندگان به آن اصول را مورد تأكيد قرار داده است، مانند اصل الزامى دعوت،
قبل از هر نوع عمليات جنگى و احراز مصونيت با قبول اسلام.
اين اصول و قواعد الزامى به قرار ذيل است:
1. تصميمگيرى و اتخاذ موضع رسمى: در عمليات رزمى جمعى تصميم گيرى
نهايى با امام و ولى امر است، جز در موارد دفاع شخصى و يا مواردى كه تأخير عمليات
دفاعى موجب فوت فرصت و زيانهاى جبران ناپذير مىشود كه اقدام به عمليات نظامى
بدون اطلاع و كسب اجازه از ولى امر از باب دفاع مشروع و يا نهى از منكر در مقام
ضرورت جائز است. در هر حال لزوم مشورت در مسائل جنگ براى امام و ولى امر، با
مسئوليت ولى امر و مرجع قانونى بودن در اتخاذ تصميم نهايى منافات ندارد؛
2. فرماندهى كل قوا: تعيين فرماندهان نظامى و تأييد طرح و برنامه
عمليات رزمى با امام و ولى امر است؛
3. بسيج نيروها و فرمان جهاد: آغاز جهاد تنها با فرمان امام و ولى
امر انجام مىشود و جز در موارد دفاع شخصى و يا شرايط ضرورى بدون فرمان رسمى ولى
امر بسيج نيروها انجام نمىشود؛
4. توجيه نيروهاى رزمنده: قبل از هر اقدامى تمامى فرماندهان و
نيروهاى رزمنده و دستاندركاران امر