جهاد بايد توسط امام و ولى امر مسلمانان توجيه شوند و اين امر نه
در شكل يك تشريفات صورى بلكه به صورت كامارۀ جدى و منطقى با استفاده از
تمامى امكانات معنوى و تبليغى توسط امام و ولى امر انجام مىشود و هدف اين مراسم،
توجيه اهداف جهاد و تبيين اصول و قواعد كلى است كه كليه دستاندركاران عمليات رزمى
بايد از آنها مطلع شوند و در عمل به كار گيرند. اين اصل را مىتوان از سيره عملى
پيامبر (ص) به هنگام اعزام نيرو به دست آورد كه رسول خدا (ص) پيوسته در مواقع
اعزام نيرو، فرماندهان و آحاد رزمندگان را به حضور مىطلبيد و آنها را در پيش روى
خود و فرماندهانشان را در كنار خويش مىنشانيد و سپس آنها را با مسائل جهاد آشنا
مىكرد و نسبت به وظايفى كه بر عهده خواهند گرفت، توجيهشان مىفرمود. (1) به ويژه
فرماندهان را مخاطب قرار داده و آنها را در كنار ساير افراد به رعايت تقوا امر مىكرد؛
(2)
5. انجام مراسم دعا: در عصر نبوى اين مراسم همواره توسط خود پيامبر
(ص) انجام مىشد و سيره آن حضرت به هنگام اعزام نيرو چنين بود كه: «كان (ص) اذا
بعث سريه دعالها» هنگامىكه نيرويى براى انجام عمليات رزمى اعزام مىنمود بر آنها
دعا مىكرد. مشابه اين عمل در مورد امام على (ع) نيز نقلشده است. دعا، نيروهاى
رزمنده را به نيروى لايزال الهى پيوند مىدهد و توجه به خدا، آنان را در برابر
مشكلات، پايدار و در پيروزىها، مانع از تجاوز از حدود و مقررات الهى مىكند و گاه
اين مراسم توسعه مىيافت و به رزمندگان تعليم داده مىشد كه خود دعاهاى خاصى را بر
زبان آورده و در تمامى حالات رزم آن را از خداى قادر مسألت كنند. از آن جمله دعايى
است كه اميرالمؤمنين على (ع) به فرماندهان و رزمندگان خود آموخت كه همواره بگويند:
«اللهم احقن دمائنا و دمائهم، و اصلح ذات بيننا و بينهم، و اهدهم من
ضلالتهم، حتى يعرف الحق من جهله، و يرعوى عن الغى و العدوان من لهج به». (3)
بىشك رزمندهاى كه از عمق جان و صادقانه از خدا مىخواهد كه از
ريخته شدن خون او و خون دشمنش جلوگيرى كند و صلح را به جاى جنگ بر روابط فيمابين
دو طرف برقرار كند و آن دسته از نيروهاى دشمن را كه ندانسته و نا آگاهانه به مصاف
آمدهاند، هدايت كند و دسته ديگرى را كه آگاهانه در غرقاب گمراهى و تجاوز فرو رفتهاند،
نجات بخشد، چنين نيرويى با چنين حال و هواى معنوى و فكرى هرگز نمىتواند
صحنۀ جهاد را به كشتار و ويرانگرى تبديل سازد. (4)
احقاق حق، يعنى هرگونه تلاش و اقدام براى گرفتن حق است، اما در قوانين
موضوعۀ ايران نصى در تقاص نيست، اما عمومات شامل آن است. در فقه عنوان عامى
را مطرح كردهاند با عبارت «توصل به حق» كه شامل چند مبحث است: 1 - قصاص؛ 2 - حق
عينى يعنى مالك عين مال، مال خود را در تصرف هركس ببيند مىتواند بدون مراجعه به
مقامات دولت، مال خود را از او بستاند؛