اجماع منقول، به علاوه اطلاق ادله مشار اليها شاهد بر مسلم بودن آن
مىداند. (13)
بيشتر فقهاى شيعه بر اساس قاعده «تقاص»، جواز استيفاى قهرى حق را
به موارد زير نيز توسعه دادهاند: (14) الف - گرفتن مثل يا قيمت مال و حق خود از
مال مديون هر چند كه از اموال غير مماثل باشد، با رعايت تعديل قيمت؛
ب - استيفاى حق قهرى از اموالى كه غاصب و ظالم نزد ديگران به عنوان
امانت و وديعه دارد، جايز است و خسارتهاى ناشى از آن بر عهده غاصب و ظالم است؛
ج - صاحب حق مىتواند ديگرى را براى استيفاى قهرى حق خود وكيل كند؛
د - ولى و قيم صاحب حق مىتواند حق «مولى عليه» خود را استيفاى
قهرى كند؛
ه - هرگاه استيفاى قهرى حق، مستلزم خسارتهاى بر مديون مانند
شكستن قفل و وارد شدن به محل اقامت او شود در صورتى كه مديون غاصب و ظالم باشد،
مسئوليتهاى ناشى از تقاص بر عهده غاصب و ظالم خواهد بود؛
و - اگر استيفاى حق، مستلزم اقدام به فروش اموال مديون شود، بيع
جايز و صحيح است لكن مازاد بر حق بايد به صاحبش بازگردانده شود. (1)
منابع
1 - مبسوط در ترمينولوژى 1379/2؛ 2 - ابن قدامه، المغنى 277/9-275؛
3 - بقره / 194؛ 4 - جواهر الكلام 388/40 و تحرير الوسيله 566/2 و تكملة المنهاج
47/1؛ 5 - جواهر الكلام 378/40؛ 6 - همان / 387؛ 7 - انفال / 73؛ 8 - وسائلالشيعه
13 و كتاب الوقوف و الصدقات / 305، التهذيب 130/9، جامع المقاصد 70/9 و جواهر
الكلام 40 / 387؛ 9 - جواهر الكلام 388/40؛ 10 - وسائلالشيعه 13 / 90 (باب 8،
حديث 4)؛ 11 - سنن بيهقى 141/10 به نقل از جواهر الكلام 389/40؛ 12 - وسائلالشيعه
202/12 (باب 83) و من لا يحضره الفقيه 115/3؛ 13 - جواهر الكلام 391/40؛ 14 -
تحرير الوسيله 567/2 به بعد و مبانى تكملة المنهاج 47/1-46؛ 15 - فقه سياسى
306/6-303.
جنگ تمدنها
نظريۀ جنگ تمدنها يا همان برخورد تمدنها از جمله نظريههاى
دانشمند آمريكايى به نام ساموئل هانتينگتون است. لازم است بيان كنيم جنگ تمدنها
با رويكرد يأسآور و بدبينانه با آينده، از جانب نظريهپرداز بزرگ آمريكايى مطرحشده
است. اهميت موضوع از اين روست كه آمريكا در حال حاضر داراى داعيۀ سردمدارى
نظم نوين جهانى بوده و خود را شايستۀ رهبرى جهان مىداند و در عين حال از
نظريهاى حمايت مىكند كه بنا بر آن، آيندهاى هولناك و تاريك در پيش خواهد بود و
در آن هيچ خبرى از حقوق بشر غربى و دموكراسى آمريكايى نيست. اما در مورد اهميت
نظريه بايد متذكر شد كه نظريهپرداز جنگ تمدنها از افراد پرنفوذ و تواناست كه
ديدگاهش با دستورالعملهاى راهبردى براى غرب، به ويژه آمريكا همراه است. اين نظريه
بيشتر يك دستورالعمل راهبردى است تا يك نظريۀ محض و به ارزيابى سياسى نيز
نياز دارد و محدود كردن آن» به تحليلهاى انتزاعى كافى نيست.
محتواى نظريۀ جنگ تمدنها در چهار عنوان: 1 - دشمن تراشى؛ 2
- جهان چند قطبى؛ 3 - افول نسبى غرب؛