responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فقه سیاسی نویسنده : عمید زنجانی، عباسعلی    جلد : 1  صفحه : 676

فقيه است و به همين دليل اين مطلب به صورت سه اصل جداگانه نيآمده و به صورت طولى، حاكميت ملى و اراده و انتخاب ملت، مظهر حاكميت خدا مطرح‌شده است و در نتيجه اين مردمند كه بر اساس ايمان به حقانيت اسلام، ولايت‌فقيه را در كيفيت نظام اجتماعى مى‌پذيرند و مقام ولايت‌فقيه برپايه تقوا و عملش حكم خدا را تنفيذ مى‌كند. (9)

منابع

1 - مذاكرات مجلس خبرگان، جلسه 460/20؛ 2 - همان / 418؛ 3 - همان / 420؛ 4 - همان / 421؛ 5 - همان / 422؛ 6 - همان / 424؛ 7 - همان / 426؛ 8 - همان / 429؛ 9 - فقه سياسى 284/1-281 -

حاكميت مطلق

حاكميت بر حسب طبيعت خود ميل نموّ و گسترش دارد و هيچ قيدى براى خود نمى‌شناسد. تاريخ نشان مى‌دهد كه انديشيدن و شناخت اين مفهوم نيز همراه با وصف مطلق آغاز شده است. دليل سياسى شيوع اين نظر، به ويژه در قرون وسطى، پناه بردن به دامان دولتى مقتدر، به منظور رهايى از هرج و مرج و زورگويى‌ها و ستم‌هاى فرمانروايان محلى و مصون ماندن از آسيب راهزنان و ياغيان بوده است. در ايتاليا، ماكياول بر خلاف نظريه‌پردازانى چون سن توماس داكن و پيروان او، نظم انسانى را تابع نظم الهى نشمرد و تلاش كرد سلطانى مقتدر را جانشين خداوند كند. در نظر او حاكم مقيد به هيچ اخلاق مستقرى نيست و بدبينى و واقع‌گرايى مطلق از اصول حكومت او محسوب مى‌شود. در فرانسه، بودن (Bodin) نيز در سده شانزدهم ميلادى از حاكميت مطلق شاه سخن گفت و آن را «قدرت دائم و مطلق دولت» تعريف كرد و شاه را تابع هيچ قانونى، جز قوانين اساسى امپراطورى، ندانست. در اين قوانين نيز حمايت از حقوق و آزادى‌هاى فرد سهمى ندارد، زيرا شاه حاكم بر مجلس قانونگذارى هم هست. (1) در سده هفدهم، هابس (Habbs) از طرفداران افراطى نظريه حاكميت، در مورد عدم محدوديت حاكميت، از بودن (Bodin) هم فراتر رفت و اعلام كرد كه هيچ چيز و هيچ‌كس نمى‌تواند حاكميت زمامدار را محدود كند، چون زمامدار داراى قدرت كامل و مطلق است و همۀ اقدامات حكومت در دست اوست و هيچ‌كس حق اعتراض بر او را ندارد. (2)

در سده هجدهم، اروپا وضع خاصى پيدا كرد و امپراطورى ژرمن طورى شكل گرفت كه نظريات قبلى مربوط به حاكميت با آن تطبيق نداشت و با توجه به اين واقعيت در نوع حاكميت مورد توجه قرار گرفت:

حاكميت كامل و مطلق و حاكميت نسبى و محدود.

حاكميت مطلق و كامل به حاكميتى گفته مى‌شود كه از لحاظ داخلى و خارجى هيچ‌گونه تبعيتى نداشته و قدرت مافوقى نمى‌شناسد. در نظام اسلامى، حاكميت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او، انسان را بر سرنوشت اجتماعى خويش حاكم كرده است. (3)

منابع

1 - مبانى حقوق عمومى / 198-197؛ 2 - حقوق اساسى و نهادهاى سياسى / 136؛ 3 - فقه سياسى 117/1.

حاكميت محدود

در برابر حاكميت مطلق و موج «مطلق‌گرايى» كه استبداد دينى و سياسى را تأييد مى‌كرد، موج فكرى

نام کتاب : فقه سیاسی نویسنده : عمید زنجانی، عباسعلی    جلد : 1  صفحه : 676
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست