باشد، مانند سرقت، تنها نسبت به حقالناس آن دعواى غيابى شنيده مىشود؛
(29)
3. در حدودى كه حقالله به شمار مىرود، مانند حد زنا، چنانچه حاكم
علم به ثبوت آن پيدا كند، اقامۀ آن بر او واجب است؛ اما در بقيۀ حدود،
از قبيل حد قذف، تنها در صورت مطالبۀ صاحب حق، حد اجرا مىشود و بدون
مطالبۀ او اجرا نمىشود؛ (30)
4. در حقالناس و نيز بنا به قول برخى در حقالله غير حدود، شاهد
فرع همچون شاهد اصل پذيرفته است؛ اما در حقالله محض مانند حد نيست. بنا بر قول
مشهور، در سرقت و قذف كه آميزهاى از حقالله و حقالناس اند شاهد فرع پذيرفته
نيست؛ (31)
5. در حقالناس، شهادت تبرعى بدون درخواست قاضى پذيرفته نيست؛ بر
خلاف حقالله كه بنابر قول مشهور پذيرفته است و در حقوق مشترك اختلاف است؛ (32)
6. رويكرد اصلى در حقالله تخفيفى است؛ بر خلاف حقالناس. از اين
رو، چنانچه گواهان پس از شهادت، فاسق گردند، شهادت آنان در حقالناس بنابر قول
برخى معتبر است و مبناى حكم حاكم قرار مىگيرد، در حالى كه در حقالله، مانند زنا،
حاكم نمىتواند به استناد شهادت آنان، حكم كند. (5)
جايگاه حقالناس: معروف و مشهور نزد متشرعه اهميت و جايگاه برتر حقالناس
در مقايسه با حقالله است؛ به اين معنا كه در موارد اجتماع دو حق و عدم امكان به
هر دو از سوى مكلف، حقالناس مقدم است، مانند اينكه فردى براى گزاردن حج پول دارد،
اما به همان مقدار بدهكار است و موجودى اش تنها كفاف يكى از دو امر رفتن به مكه
واداى دين را مىكند، كه در اين صورت اداى دين - به دليل اهميت حقالناس - مقدم بر
گزاردن حج است؛ (34) اما نظر بسيارى اين است كه دليلى بر اصل و كليت اهميت و برترى
حقالناس بر حقالله و تقديم آن وجود ندارد؛ بلكه چهبسا در مواردى، حقالله به
جهت اهم بودن آن مقدم بر حقالناس مىشود. (3)
شهادت در حقوق: منشأ تقسيم حق به حقالله و حقالناس، تفاوت حقوق
در چگونگى ثبوت آنها نزد حاكم با شهادت شهود است. حقالله بر دو نوع است:
حقالله مالى، مانند خمس، زكات، نذر و كفاره و حقالله غير مالى،
مانند حد ارتداد، حد قذف و حد زنا.
نوع اول با شهادت دو مرد عادل ثابت مىشود و شهادت زنان، بهتنهايى
و نيز توأم با شهادت مردان، پذيرفته نيست.
نوع دوم يا با شهادت چهار مرد عادل ثابت مىشود و با شهادت زنان
ثابت نمىشود؛ چنانكه لواط و مساحقه بنابر قول مشهور چنين است، يا علاوه بر آن با
شهادت سه مرد توأم با دو زن عادل يا دو مرد با چهار زن عادل ثابت مىشود؛ چنانكه
زنا چنين است. البته حد رجم با شهادت دو مرد توأم با چهار زن ثابت نمىشود، بلكه
تنها حد تازيانه با آن ثابت خواهد شد، يا با شهادت دو مرد قابل اثباتند، همچون
آميزش با حيوان بنا بر قول مشهور و نيز ساير جناياتى كه موجب حد است از قبيل سرقت،
نوشيدن شراب، ارتداد و قذف.
حقالناس سه نوع است: غير مالى، مالى و حق الناسى كه آگاهى از آن
بر مردان دشوار است. حقالناس غير مالى با شهادت دو مرد عادل ثابت مىشود. گروهى