مفهوم حق عمومى بودن (آزادى) آن است كه ديگران بايد براى اين حق
فردى در مورد هر فرد احترام قائل شده و از هرگونه تعرض به آنها خوددارى كنند و
عرصه را براى ابراز و اعمال آنها با ايجاد هر نوع مانع تنگ نكنند. (7)
حق بر آموزش شامل فراگيرى معلومات از راه آموزش و پرورش ابتدايى و
عمومى و تخصّصهاى عملى از طريق آموزش كاربردى، نظير آموزش فنّى و حرفهاى است.
هدف آموزش و پرورش، در عين آنكه از نظر فردى عبارت از شكوفايى
شخصيّت است، از نظر جمعى عبارت از پشتيبانى از تفاهم، مدارا و دوستى ملتهاست.
در خصوص انديشۀ مربوط به آموزش و پرورش، كميسيون بينالمللى
يونسكو در مورد آموزش و پرورش سده بيستويكم اعلام مىدارد كه آموزش و پرورش بايد
پيرامون چهار فراگيرى بنيادى و اساسى براى دانش فردى باشد:
2 - آموختن براى فراگيرى عملى، به منظور توانايى تأثيرگذارى بر
محيط؛
3 - آموختن براى زندگى با يكديگر، به منظور مشاركت و همكارى با
ديگران در محيطى.
آزادى آموختن يكى از حقوق بنيادين به شمار مىرود كه برخوردارى از
آن، پرورش روح مستعدّ انديشيدن و به كار انداختن استعداد هوشمندانۀ انسان را
به همراه دارد. رهايى از جهل، از بركت تعليم و تعلّم ميسّر است؛ همچنانكه خداوند
در آيات متعدّد قرآن، تعليم و تربيت را اساس بعثت پيامبر اسلام قرار داده تا به
اين وسيله، زمينۀ ايجاد جوامع متفكّر و توانمند فراهم شود. آن حضرت، در
تعاليم عاليۀ خود، طلب علم را براى همگان امرى واجب برمىشمرد و براى دانشاندوزى
آنقدر اهمّيت قائل است كه در راه آن، حتى رنج بعد مسافت و ديار غربت را بايد تحمّل
كرد. (1)
تزكيه و تعليم از اهداف اساسى بعثت انبيا از منظر اسلام است و كار
زمينهسازى براى رشد و آموزش از شؤون انبيا و امرى الهى و مقدس به شمار مىآيد.
بىگمان هر دانشى ماهيتا نور و مطلوب بالذات است و دانش خود هدف
بوده و نياز به هدف و انگيزه ديگر ندارد (2) اما در شرايط محدود و امكانات عادى كه
دسترسى به همۀ رشتههاى علمى به صورت حداكثر مقدور نيست، ناگزير بايد
استيفاى حق دانش و آموزش بر اساس اولويتها انجام پذيرد و اولويت در دانشاندوزى و
نيز مرحله تحقيقات كه مقدمه رسيدن به دانش مطلوب است، بايد بر اساس نيازهاى
اجتماعى درجهبندى شود و بىگمان نيازها را هدفها تعيين مىكنند.