و شركت فعال در پيشبرد كشور و افزايش مهارت و ابتكار را داشته
باشد.
تأمين و تضمين چنين جوى نياز به محيط زيست با تعريفى متمايز از
آنچه كه امروز در دنيا از آن ياد مىشود دارد. در اين تعريف جديد بايد سلامت روحى،
فكرى، و جسمى آحاد جامعه و سلامت فرهنگى، اقتصادى، سياسى و اجتماعى جامعه را بر
موارد منظور از سلامت مادى محيط زيست افزود. ولى از آنجا كه متولى حفظ ساير موارد
سلامت محيط زيست نهادها و سازمانهاى ديگر هستند در اصطلاح، مفهوم محيط زيست به
معناى كوچك و سلامت مادى محيط زيست اختصاص يافته است.
امروز بزرگترين دشمن محيط زيست، صنعت و فناورىهاى توليدى است كه
ضرر و زيان آن تا اوج لايۀ اوزن هم پيشرفته است، به طورى كه در آينده نزديك،
بشريت بر سر دوراهى چشمپوشى از صنعت و فناورى آلاينده و رويكرد به زندگى طبيعىتر
و يا تحمل نقض مستمر حقوق عمومى در خصوص سلامت محيط زيست به ويژه در مورد نسلهاى
آينده قرار خواهد گرفت، به دليل تعابير و تعاريف مختلفى كه از محيط زيست ارائه مىشود،
مىتوان به جاى آن از حق بهداشت سخن گفت. هر فرد بهطور طبيعى و بر اساس قاعده نفى
ضرر حق دارد كه از بهداشت و سلامت در امور زير برخوردار باشد.
بهداشت و سلامت پدر و مادر، تغذيه، مواد غذايى و مصرفى، آب
آشاميدنى و مصرفى، هوا، اماكن عمومى، مبارزه با بيمارىهاى واگير و بالاخره بهداشت
روانى را مىتوان از مصاديق برجستۀ حق برخوردارى از بهداشت و سلامت ذكر كرد.
معناى حقوقى برخوردارى از اين حق آن است كه همه افراد همزيست در يك
جامعه بايد اين امور را رعايت و به گونهاى زندگى كنند كه شيوه زندگى آنها فرد يا
افراد ديگر را از اين حق محروم نكند. (1 و 2)
منابع
1 - فرهنگ جامع محيط زيست و نشريه كيميا، ش 5، سال سوم - ويژهنامه
محيط زيست، ج 4، ش 2؛ 2 - فقه سياسى 142/7-140.
حق انسان (در برابر جهان)
قرآن به صراحت، اين حق را براى انسان به رسميت شناخته كه با سر
پنجۀ علم و فناورى به استفاده از مواهب طبيعت و نيروهاى نهفته در پديدههاى
جهان بپردازد و هر نوع تصرف سودمند و به نفع خود و بشريت را تا آنجا كه مزاحم حقوق
ديگران نباشد، به انجام رساند. (1) اين حق را مىتوان به ترتيب زير تفريع كرد:
1. حق كنجكاوى در اسرار آفرينش و خواص و آثار كائنات و همۀ
پديدههاى جهان آفرينش اعم از انسان و جهان؛
2. حق بهرهورى از امكانات، نيروها و اجزاء جهان آفرينش به صورت
جهتدار كه مفيد در راستاى خير و مصلحت براى عموم انسانها بوده و حداقل براى
بشريت زيانبار نباشد؛
3. حق تصرف در اين عرصه پهناور و ايجاد تغييرات مطلوب در درون
پديدهها و يا در روابط بين آنها؛