خود به ديگرى دادن، به گونهاى كه سود آن يكجانبه بوده و فاقد هدف
مادى و معنوى معقول باشد؛ (5)
ج - اذلال و خوار كردن خود و تن به پستى دادن به هر طريقى كه به
كرامت و شخصيت انسان لطمه وارد آورد (4) در برخى از تعاليم وارده در نصوص اسلامى
اقدام انسان به كارى كه توانايى آن را ندارد (5) و يا انجام كارى كه منجر به عذر
خواهى مىشود (6) از موارد «اذلال نفس» به شمار آمده است؛
د - بهرهكشى هايى كه انسان از توانايىها و امكانات وجود خود بهطور
نامشروع و در جهت اضرار به ديگران، انجام مىدهد. (7)
منابع
1 - مكاسب و البيع و معاطاة؛ 2 - احياء علوم الدين و المحجه
البيضاء؛ 3 - نهجالبلاغه / نامه 31؛ 4 - مشكوة الانوار / 245؛ 5 - همان؛ 6 - همان
/ 244؛ 7 - فقه سياسى 131/7-129.
حق (تأمين اجتماعى)
تأمين اجتماعى، بر اساس اصل مسئوليت متقابل همگانى (تكافل عام) از
پايههاى اصلى عدالت اجتماعى است كه در آن، افراد مردم مسئول حمايت از يكديگرند و
توانگران موظف به تأمين زندگى تنگدستان و درماندگان هستند.
اين تكليف اجتماعى در دين اسلام به اين ترتيب مورد توجه قرارگرفته
كه مسلمانان همه به منزلۀ يك تن واحدند؛ همچنانكه از قول پيامبر گرامى اسلام
در اين زمينه آمده است: «مثل مؤمنان در دوستى و رحم و عطوفت نسبت به يكديگر مثل يك
تن است كه اگر عضوى به شكوه درآيد، بقيۀ اعضا نيز به همراهى او به تب و تاب
مىافتد».
بر اساس ماده (22) اعلاميۀ جهانى حقوق بشر:
«هركس به عنوان عضو جامعه حق تأمين اجتماعى دارد و بجاست كه به
وسيلۀ مساعى ملّى و همكارى بينالمللى حقوق اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى خود
را كه لازمۀ حيثيت و ارتقاى آزادانۀ شخصيت اوست با رعايت تشكيلات و
منابع هر كشور به دست آورد».
بند (1) مادۀ (25) همين اعلاميه، با تصريح بيشتر اعلام مىدارد:
«هركسى حق دارد از سطح زندگى شايسته براى تأمين سلامتى و رفاه خود و خانوادهاش از
حيث خوراك، پوشاك، مسكن مراقبتهاى پزشكى و ديگر خدمات اجتماعى لازم برخوردار
باشد. همچنين، در مواقع بيكارى، بيمارى، نقص اعضا، بيوگى، پيرى يا در تمام موارد
ديگرى كه به علل خارج از اراده انسان، از وسايل امرار معاش محروم گردد، از شرايط
آبرومندانۀ زندگى برخوردار شود». مادۀ (9) ميثاق بينالمللى حقوق
اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى در اين ارتباط مقرر مىدارد: «كشورهاى طرف اين ميثاق حق
برخوردارى از تأمين اجتماعى، از جمله بيمۀ اجتماعى را براى كليۀ افراد
به رسميت مىشناسند». (1)
طبيعت انسان آنچنان نيست كه از قدرت كار و خلاقيت در همۀ
شرايط و براى هميشه در طول حيات خويش برخوردار باشد.
فردى كه به دلايلى كارى براى خود معين نكرده و بيكار است و يا به
دليل پيرى و فرسودگى و از كار افتادگى، قادر به تأمين زندگى خويش نيست و همچنين
آنها كه احتياج به سرپرست دارند و فاقد سرپرستند