و يا در راه ماندگان كه با وجود داشتن امكانات مالى در شرايط عسرت
قرارگرفته اند و نيز كسانىكه دچار حوادث وسوانح شده و بيمار و نيازمند به خدمات
بهداشتى و درمانى و مراقبتهاى پزشكى هستند از چه راهى بايد تأمين شوند؟
آيا در جامعۀ اسلامى هركس تا زمانى كه قادر به كار است، حق
حيات دارد و در شرايط ضرورى بايد افراد به حال خود رها شوند؟ يا بايد گذاشت تا به
حال دريوزگى و همچون طفيلى درخفت به سر برند؟
در دوران خلافت على (ع)، هنگامىكه حضرت، پيرمرد از
كارافتادۀ نابينايى را مىبيند كه از مردم تقاضاى كمك مىكند. از حالش جويا
مىشود و مىگويند نصرانى است، آثار خشم در چهره اش آشكار مىشود و فرياد برمىآورد:
او تا جوان بود به كارش كشيديد اكنون كه پير شده و ناتوان گشته وى را به حال خود
رها نموده واز احسان و كمك محروم مىنمايد؟! آنگاه اين دستور را صادر مىفرمايد:
انفقوا عليه من بيتالمال (براى وى از بيتالمال مستمرى قرار دهيد). (1)
دولت اسلامى مكلف است، بر اساس قوانين از محل درآمدهاى عمومى و در
آمدهاى حاصل از مشاركت مردم خدمات و حمايتهاى مالى را در مواردى كه ذكر شد براى
يكيك افراد كشور تأمين كند و از طريق بيمه و غيره؛ زندگى آينده افراد را تضمين
كند.
منابع
1 - حقوق بشر و آزادىهاى اساسى / 489-488؛ 2 - وسائلالشيعه
49/11، 3 - درآمدى بر فقه سياسى / 477.
حق تعامل
تعامل اجتماعى اصل مورد توافق زندگى اجتماعى است و خود به نحوى از
حقوق بر خواسته از قراردادهاى اجتماعى به شمار مىآيد. بر اساس اين حق، هر فردى مىتواند
تا آنجا كه به منافع ديگران و جامعه لطمه وارد نياورد با ديگران رابطه برقرار كند
و از راه روابط با ديگران به مقاصد مشروع خود برسد.
از اين حق مىتوان به حق مرابطه نيز تعبير كرد كه خود مورد تأكيد
شرع هم هست. (يٰا أَيُّهَا
اَلَّذِينَ آمَنُوا اِصْبِرُوا وَ صٰابِرُوا وَ
رٰابِطُوا). (او 2)
منابع
1 - آلعمران / 200؛ 2 - فقه سياسى 132/7.
حق تعليم و تربيت
آزادى آموختن يكى از حقوق بنيادين به شمار مىرود كه برخوردار از
آن، پرورش روح مستعد انديشيدن و به كار انداختن استعداد هوشمندانه انسان را به
همراه دارد. رهايى از جهل، از بركت تعليم و تعلّم ميسر است. همچنانكه خداوند در
آيات متعدد قرآن، تعليم و تربيت را اساس بعثت پيامبر اسلام قرار داده تا به اين
وسيله، زمينۀ ايجاد جوامع متفكر و توانمند فراهم شود. آن حرت، در تعاليم
عاليه خود، طلب علم را براى همگان امرى واجب برمىشمرد. وى براى دانشاندوزى آنقدر
اهميت قائل است كه در راه آن، حتى رنج بعد مسافت و ديار غربت را بايد تحمل كرد.
(1)
اسلام در ميان انواع حقوق اساسى انسان، به اين حق بيش از هر مورد
ديگر تأكيد دارد و بر استيفاى آن اصرار مىورزد. نصوص اسلامى در اين دو زمينه
بسيارند و