فرد با مشاهده شروع يك كار خير و سودمند و عامالمنفعه توسط يك يا
چند نفر به مشاركت با آنها مبادرت ورزد (فَاسْتَبِقُوا
اَلْخَيْرٰاتِ) (2) و از
سوى ديگر به آغاز كنندگان امور عامالمنفعه، توصيه شده است كه مجال انجام كار خير
را در اختيار ديگران نيز بنهند و از انحصارطلبى اجتناب ورزند. (إِذٰا قِيلَ لَكُمْ
تَفَسَّحُوا فِي اَلْمَجٰالِسِ فَافْسَحُوا). (3)
بىگمان اولويتها مانند داشتن صلاحيت و تخصص لازم، گاه انحصارطلبى
در تصدى امور عمومى را توجيه مىكند. اما سخن در اشتغال عملى نيست كه به تخصص و
صلاحيتهاى لازم نياز دارد، بلكه منظور اثبات اين حق است كه هركس مىتواند در
انجام امور عمومى مشاركت كند. هر چند پس از پذيرفته شدن به دليل نداشتن تخصص لازم
به كار غير تخصصى گماشته مىشود. هر فردى در اعمال اين حق نبايد توانمندى بيشتر
ديگران را بهانۀ تضييع خود قرار دهد. امام على (ع ) فرمود: «و لا يقولن
احدكم ان احدا اولى بفعل الخير منّى». (4)
هيچكدام از شما چنين نباشيد كه به خاطر اينكه ديگرى در
انجام خير از شما توانمندتر، است از مشاركت در امور خير خوددارى نماييد. (5)
يكى از مهمترين مصاديق حق مشاركت مردم در تعيين سرنوشت اجتماعى -
سياسى خويش، حق نظارت همگانى و عمومى است. حق مشاركت تنها در جنبههاى مثبت حضور
مردم در صحنههاى سياسى خلاصه نمىشود، بعد ديگر حق نظارت عمومى، حق اعتراض،
انتقاد و حتى عزل مسئولان است. ازاينرو در بررسى همه جانبۀ حق مشاركت بايد
براى حق نظارت عمومى جايگاه ويژه قائل شد. حق النصيحه، دعوت به خير و امر به معروف
و نهى از منكر از محورهاى اصلى حق نظارت و از ابعاد مختلف آن است.
الف - حق النصيحه
يكى از شاخصترين ابعاد حق نظارت عمومى، تذكرات خيرخواهانه است كه
از روى دلسوزى نه انتقام و نه جابهجايى قدرت، عامۀ مردم به ويژه صاحبنظران
دلسوخته در برابر عملكردهاى قدرت حاكم (هرچند مشروع) ابراز مىكنند.
انتقاد دلسوزانه، حق هر فرد در جامعه اسلامى است و بنابر برخى از
نصوص اسلامى، جزيى از تكاليف اجتماعى است. (1) و مفهوم سياسى اين حق يا تكليف آن
است كه همۀ آحاد ملت در رهبرى، مسئوليتهاى كلان اجتماعى، دولتمدارى و اعمال
اقتدار عالى در جامعه اسلامى سهيم هستند و مىتوان از آن به تعميم امامت نيز نام
برد.
به هر حال ارائه نقطه نظرات اصلاحطلبانه كه در حديث نبوى (2) به
«النصيحة لائمة المسلمانان» تعبير شده است هرچند ماهيت تكليفى دارد، اما در ايجاد
حق «نصح» قابل ترديد نيست. در فرهنگ سياسى معاصر از