جايز ندانسته و به موجب وجوب اطاعت از «اولىالامر» كه در قرآن
آمده (9) و لزوم تحمل و صبر در برابر حاكمان ظالم كه در روايات نقلشده (10) قيام
و براندازى را نامشروع خواندهاند. (11) و در انجام امر به معروف و نهى از منكر
كاربرد سلاح و خشونت را نفى كرده و شيوه آن دو را در «نصح» و «دعوت به خير» بهطور
مسالمتآميز منحصر شمردهاند. (12)
تعدادى از اين فقها مانند ابن تيميه «حذف سيف» را در اقامۀ
دو فريضۀ نامبرده، اجتناب از فتنه دانستهاند (13) و جمعى به ادلۀ نقلى
متوسل شدهاند. اينان رفتار صحابه و تابعين را در عصر امويان رويهاى بر ديدگاه
خود تلقى مىكنند، به اين ترتيب، اينان تصويرى مستبدانه از نظام سياسى اسلام ترسيم
كردهاند.
درحالىكه قرآن بهطور صريح اطاعت مسرفان و ظالمان را نهى كرده
است: (وَ لاٰ تُطِيعُوا
أَمْرَ اَلْمُسْرِفِينَ؛اَلَّذِينَ يُفْسِدُونَ
فِي اَلْأَرْضِ وَ لاٰ يُصْلِحُونَ) (5) (14)
اطلاق ادله امر به معروف و نهى از منكر همۀ موارد آن را از انكار قلبى تا
ازالۀ عملى، شامل مىشود.
غزالى صريحترين سخن را در اين مورد بيان كرده است: «حاكمى كه به
ظلم رفتار مىكند بايد جلوى هرگونه ظلم او گرفته شود او يا معزول است يا بايد او
را عزل نمود و در هر حال او حاكم بر مسلمانان به اعتقاد فخرالدين رازى به دليل
آيه: (وَ لاٰ تَرْكَنُوا
إِلَى اَلَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ اَلنّٰارُ) (16) ولايت
فاسق باطل است. (17) ابن حزم، اقامه حد بر حاكم فاسق را واجب و در صورت اصرار خلع
او را لازم مىشمارد. (18)
در اين ميان ابن تيميه ضمن اصرار بر عدم مشروعيت قيام مسلحانه بر
عليه حاكم جائر و عدم جواز خلع آن در حقيقت رفتار صحابه و تابعين را كه در عصر
امويان و احيانا عباسيان، تحمل ظلم را بر خود روا دانسته بودند، توجيه و «خوف
فتنه» را دليل موجه اين رويه دانسته است. (19) بر اساس اين توجيه، تساهل و تسامح
در برابر احكام جور در حقيقت ناشى از يك انديشه استراتژيك و خط مشى اصولى نبوده
است و ازاينرو، همۀ فقها، محدثان و مورخان اهل سنت در سيره سياسى
خليفۀ اول و دوم اين نكته را يادآور شدهاند كه آن دو بر اين امر اصرار مىورزيدند
كه اگر در عملكرد ما اعوجاجى ديديد، آن را درست كنيد. (20) و گفته مىشود مالك و
احمد بن حنبل، به خاطر ايستادگى در موضعشان مورد آزار و شكنجه قرار گرفتند.
شيوه امر به معروف و نهى از منكر از ديدگاه فقه شيعه: اعمال خشونت
و قيام مسلحانه تحت عنوان امر به معروف و نهى از منكر به نوعى ديگر در فقه شيعه
مورد اختلاف نظر قرارگرفته است، تعدادى از فقها اجراى كامل امر به معروف و نهى از
منكر را كه شامل اعمال خشونت و جرح و قتل نيز مىشود از مسئوليتهاى ويژه امام
معصوم (ع) دانسته و در عصر غيبت آن را تعطيل و يا موكول به اجازۀ نايب امام
(ع) در عصر غيبت كردهاند و نتيجه اين نظريه نوعى تساهل و تسامح در برابر دولت
جائر و اجتناب از خشونت و بهكارگيرى سلاح در مقابله با مفاسد حكومتى و ستمگرى
حاكمان است.
مقايسۀ دو رويۀ سياسى فقهاى شيعه و عالمان سنى در موضعگيرىهاى
سياسى در برابر حاكمان جائر با وجود شباهت تحمل و گريز از درگيرى، دو تفاوت مهم