آمريكا مىدانستند و بهراستى معتقد بودند كه بسيارى از اقدامات
شاه در ايران، تحت فشار و بر اساس خواست آمريكا صورت مىگيرد. از اين رو، بسيارى
از اين اقدامات را به دليل آمريكايى بودن آن مورد انتقاد قرار مىدادند؛ چراكه مىدانستند
آمريكا و ساير كشورهاى بيگانه فقط منافع و مصالح خود را مدّ نظر قرار مىدهند و
هيچگاه به منفعت كشورهاى تحت سلطه خود مثل ايران فكر نمىكنند. ايشان يكى از مهمترين
برنامههاى خود را رسيدن به استقلال مىدانند: هدف ما برقرارى جمهورى اسلامى است و
برنامۀ ما تحصيل آزادى و استقلال است.
حضرت امام قدس سره در نوشتهها و سخنرانىهاى خود تأكيد فراوانى بر
دو امر «استقلال» و «خودكفايى» دارند و خودكفايى را مقدّمه استقلال مىدانند.
ايشان معتقدند كه وابستگى اقتصادى موجب وابستگى سياسى و نظامى مىشود؛ از اين رو،
بايد به خودكفايى و استقلال اقتصادى رسيد، تا در ساير موارد فوق نيز از وابستگى
رهايى پيدا كرد. (16) البته تأكيد دارند كه در صورت كسب استقلال فكرى، هيچ قدرتى
نمىتواند به ما ضربه بزند. در رابطه با رسيدن به خودكفايى مىفرمايند:
وصيت من به همه آن است كه با ياد خداى متعال به سوى خودشناسى و
خودكفايى و استقلال با همه ابعادش به پيش [رويد] و بىترديد دست خدا با شما است.
از هر امرى كه شايبۀ وابستگى با همۀ ابعادى كه دارد،
بهطور قاطع احتراز كنيد.
تبيين اين مسئله به طور كامل برخواسته از فلسفۀ بعثت انبيا
است كه در تعالى در تقرب به خدا و اقامۀ قسط خلاصه مىشود. (17) و در همين
راستا وسيله بودن حكومت و ولايت سياسى تبيين مىشود. (18)
منابع
1 - صحيفۀ نور 218/17-217؛ 2 - همان 190/4؛ 3 - ولايتفقيه /
40؛ 4 - همان؛ 5 - نگرشى موضوعى بر وصيتنامه سياسى الهى امام خمينى (ره) / 127؛ 6
- آزادى در انديشه امام خمينى (ره) / 28؛ 7 - صحيفۀ نور 270/1؛ 8 - همان؛ 9
- همان 233/6؛ 10 - ولايتفقيه / 20-14؛ 11 - صحيفۀ نور 53/10؛ 12 - همان
77/6؛ 13 - همان 218/13-217؛ 14 - همان 30/2؛ 15 - همان 77/6؛ 16 - همان 99/8؛ 17
- رساله حكومت اسلامى يا ولايت فقيه (امام خمينى) / 47-44؛ 18 - فقه سياسى 234/10.
حكومت اسلامى (و شكل آن)
در ميان كسانىكه در زمينۀ شكل حكومت اسلامى اظهار كردهاند،
اختلاف نظر قابلتوجهى مشاهده مىشود.
عدهاى شكل حكومت اسلامى را جمهورى دانسته و آراى عمومى را معيار و
محور اصلى قدرت سياسى و اعمال حاكميت دانستهاند و از آنجا كه اسلام بر نظام شورايى
تأكيد كرده و براى آراى عمومى احترام قائل شده و هر انسانى را حاكم بر سرنوشت خود
كرده است و اصل آزادى و اختيار را از انسان غير قابل سلب شمرده، از اين رو شكل
حكومت اسلامى را تنها نوع جمهورى معرفى كردهاند.
برخى ديگر نظام سلطنتى مشروطه را كه دستگاه قانونگذارى آن در دست
مردم و مطابق با موازين اسلامى باشد، حكومت اسلامى دانستهاند و به استناد دفع
افسد به فاسد و ظلم كمترى كه در اين نظام نسبت به نظام سلطنتى استبدادى روا داشته
مىشود، آن را حكومت اسلامى شمردهاند.
برخى از فقها در توجيه نظام مشروطيت ايران در آغاز نهضت مشروطيت كه
مفاسد آن هنوز روشن نشده