ابن براج در مسئله احكام اسراى جنگى نيز به مسئول منصوب از جانب
امام (ع) اشاره كرده كه ظاهرا منظور، منصوب خاص در زمان حضور است (10) همچنين در
مورد بغات به اين جمله بسنده مىكند كه با شورشيان جز به همراهى امام (ع) و كسيكه
از طرف امام (ع) منصوب براى مبارزه با بغات است نمىتوان جنگيد. (11)
4. وى در باب وصيت اصطلاح جديدى را به كار مىبرد كه پيش از او شيخ
طوسى هم آن را به كار برده بود.
«در صورت خيانت وصى يا عجز و يا فقدان وصى، امر وصايت بر عهده
«الناظر فى امور المسلمين» مىباشد و هرگاه سلطانى كه متولى اين امور است حضور
نداشته باشد و نيز كسىكه از جانب وى مأموريت انجام آن را دارد در دسترس نباشد
نظارت بر عهده مؤمنان خواهد بود». (12)
با توجه به اين نكته كه ترديدى در اولويت فقها در تصدى امور حسبيه
نيست و عهدهدارى نظارت بر وصيت از امور حسبيه است، اما ابن براج هيچگونه اشارهاى
به اين نكته ندارد و اين نكته با توجه به تصريح شيخ مفيد در المقنعه (13) و نيز
شيخ طوسى در النهايه (14) به نيابت فقها در چنين امور حسبى و وجود عبارتهاى مشابه
آن در كتاب المهذب به ويژه در باب وصيت شايان تأمل است. (1)
ابو العباس تقى الدين احمد بن عبد الحليم بن عبد السلام حرانى
دمشقى حنبلى ابن تيميه (728-661 ق)، شيخ الاسلام بزرگ اهل سنت در اواخر سده هفت و
اوايل سده هشتم هجرى قمرى بود. او در حران به دنيا آمد و پدرش او را به دمشق برد و
در همانجا رشد و شهرت يافت. او يكى از جنجال آفرين ترين شخصيتهاى دينى اهل سنت به
شمار مىرود، به طورى كه به دليل دادن فتواها و مطالب عجيب و غريبش، حتى توسط
دانشمندان اهل سنت و حكومتهاى وقت، مورد محاكمه و مجازات قرار گرفت. او به سبب يك
فتواى نادرست، به مصر تبعيد شده و زندانى شد و پس از آزادى به اسكندريه رفته و سپس
به دمشق بازگشت. در دمشق نيز به دليل مطالب نادرستى كه اشاعه مىكرد، چندين بار
بازداشت شد و در نهايت امر نيز در زندان درگذشت.
او از كودكى در نزد علماى زمان خود رفت و آمد فراوانى داشت و در
سنين نوجوانى مدعى بهره علمى فراوانى بود، به گونهاى كه در بيست و دو سالگى (683
ق) در دارالحديث و مسجد جامع اموى دمشق به تفسير قرآن پرداخت.
عدهاى از اهل سنت در وصف او مبالغه هاى فراوانى كردهاند، به طورى
كه او را مجتهد مطلق و بىنظير، تنها مفسر بىبديل قرآن، و علامۀ بزرگ و
احياگر بزرگ اسلام و كسى كه داراى سحر بيان و جادوى قلم بوده