تعيين مى شود نظام سياسى در انگلستان نيز نمونه ديگرى از اين نوع
حكومت به شمار مىرود كه قوه مجريه و قضاييه توسط پارلمان هدايت و كنترل مىشوند.
لازم به تذكر است كه همۀ دولتهايى كه به نوعى اين رژيم
سياسى را پذيرفتهاند، يكسان نيستند و تفاوتهاى اصولى بين آنها در اعمال اقتدار
بر قوۀ مجريه و قضاييه توسط پارلمان، وجود دارد.
در هر حال اين نوع حكومتها خود ناقض فلسفه سياسى تفكيك قوا هستند
زيرا اصل تفكيك قوا، تمهيدى است كه براى جلوگيرى از تمركز قوا و تبديل آن به
ديكتاتورى مورد توجه حقوقدانان و انديشمندان سياسى قرارگرفته است. درحالىكه
فلسفۀ نظام پارلمان با اختلاط دوقوه مقننه و مجريه و حتى اختلاط سه قوه، در
پارهاى از موارد به دليل جلوگيرى از استبداد قوه مجريه بوده و به عبارت ديگر هم
تفكيك قوا هم اختلاط قوا، نفى استبداد نشانه رفتهاند و اين خود نشانگر آن است كه
بدون تفكيك قوا، نيز به نفى استبداد رسيد.
هر چند كه عدهاى از متفكران سياسى، اين نوع نظام پارلمانى را
پديده جديد ديكتاتورى دانستهاند و از آن تحت عنوان ديكتاتورى اكثريت و يا استبداد
قانونى ياد كردهاند؛ اما اين مناقشه، ارتباطى به مسئلۀ حقوقى تفكيك قوا
ندارد.
به هر حال تجزيهوتحليل اين نوع نظام پارلمانى به اختلاط دو يا سه
قوه و نقد آن، يكى از بحثهاى زمينه ساز بحران دموكراسى در دهۀ دوم
سدۀ بيستم به شمار مىآيد كه با فلسفۀ سياسى دموكراسى سازگار نيست.
منبع
درآمدى بر فقه سياسى / 255-250.
حكومت حزبى
حكومت حزبى به رژيم هايى گفته مىشود كه در آن احزاب سياسى زيربناى
سازمان و نهادهاى سياسى كشور محسوب مىشوند و نقش تعيينكننده در اداره امور جامعه
دارند.
در قلمروى حكومت اگر مسائل به دو جريان روبنايى و زيربنايى، قابل
تقسيم باشد، بىشك احزاب سياسى، قسمت عمده جريانهاى زيربنايى را تشكيل مىدهند.
احزاب سياسى، در انتخابات عمومى و در تعيين زمامدار تأثير بسيارى
دارند، و در همه رژيم ها چه دموكراتيك و چه استبدادى، زيربناى سازمان و نهادهاى
سياسى كشور محسوب مىشوند. رژيم هاى استبدادى و ديكتاتورى نيز متكى بر تك حزبى است
و حزب حاكم نقش تعيينكننده را بر عهده دارد. از اين نظر حكومتها را مىتوان به
سه شكل طبقهبندى كرد:
الف - رژيم هاى تك حزبى، كه اساس، ايدئولوژى، سياست كلى و بافت
دولت با ديدگاهها و خاستگاههاى حزب حاكم مشخص مىشود. در اين رژيمها، حزب، ضمن
فعاليت در جهت گسترش اصول و مبانى خود و جذب هر چه بيشتر نيروها، سعى بر آن دارد
كه به جمع آورى وفادارترين افراد نسبت به مبانى سياسى خود بپردازد و از آنان بافت
دولت را تشكيل دهد.
و رود به حزب حاكم با مقررات خاص انجام مى شود و اغلب داراى سلسلهمراتب
و مراحل تدريجى است. ارتقا به مدارج عاليه حزب با سرنوشت حكومت و بالاخره خود حزب
بستگى دارد.
حزب حاكم از يكسو سعى مىكند از راه انتقال خواستهها و آراى مردم
به دولت، ملت را به دولت نزديك كند، ولى از سوى ديگر خواست نهايى او اعمال