مقاصد حزبى و اجراى سياستهاى كلى و عملى ساختن اهداف و اصول حزبى
است.
در حكومتهاى تك حزبى، جريان سياسى به تمركز اقتدارات مىانجامد و
نوعى ديكتاتورى بر نظام، حاكم مىشود. به طور معمول رژيم هاى ماركسيستى را به
عنوان مثال براى حكومتهاى تك حزبى ذكر مىكنند؛
ب - حكومتهاى دو حزبى، كه تمركز اقتدارات در آنها، بهشدت رژيمهاى
تك حزبى نيست، ولى اقتدارات نيز به آن گونه كه در قوانين اساسى تفكيك مىشود، در
رژيم بريتانيا كه مثال جالبى براى حكومتهاى دو حزبى است، حزبى كه در انتخابات،
اكثريت آراى را به دست مىآورد، در حقيقت همان حزب حاكم است و حزب اقليت كارى جز
انتقاد نمىكند و اين نقش حزب اقليت، خود به نفع حزب اكثريت است. زيرا او از يك سو
با انتقاداتش تحقق آزادى در جامعه را تأمين مىكند و از سوى ديگر عواملى در اختيار
حزب اكثريت مىگذارد، كه براى او حايز اهميت فراوان است.
انتخاب نخستوزير كه رهبر اكثريت پارلمانى هم هست، توسط حزب
پيروزبين قوه مجريه و قوه مقننه، پيوندى محكم ايجاد مىكند و كابينۀ متكى به
حزب اكثريت نيز از راه مجلس عوام و نه جانب مجلس لردها، در عمل قابل سقوط نيست.
ج - كشورهاى چند حزبى، كه با سه حزب يا بيشتر اداره مىشوند و
احزاب كه اغلب فاقد اكثريت هستند، مجبور به ائتلافاتى ناهماهنگ و تغيير پذيرند. و
به اين ترتيب قواى سهگانه، فاقد استحكام و استقرار بوده و دولتها پىدرپى، سقوط
مىكنند و به دليل رقابتهاى ناسالمى كه پيش مىآيد، همواره بحران، دولتها را
تهديد مىكند و انتخابات نيز در اين كشورها معمولا دو مرحلهاى و مبتنى بر اكثريت
نسبى است. دولت فرانسه مىتواند نمونۀ جالبى براى حكومت چند حزبى باشد.
منبع
درآمدى بر فقه سياسى / 277-276؛ فقه سياسى 90/1-89.
حكومت در قرآن
اگر انتظار آن باشد كه يك قانون اساسى مدون با قوانين مشخص در مورد
هر كدام از قواى مقننه و مجريه و قضاييه و ديگر نهادهاى اساسى حكومت و اصول خاصى
در رابطه با حقوق و آزادىهاى فردى، آنگونه كه در قوانين اساسى كشورها - از
سدۀ نوزدهم ميلادى - متداول شده است، در يكى از سورههاى قرآن ارائه شود، بىشك
پاسخ منفى است؛ چنين انتظارى ما را به نفى مسئلۀ حكومت در اسلام نمىكشاند،
بلكه مفهوم آن نفى اصل مسئله در تاريخ زندگى سياسى بشر تا سدۀ نوزدهم است.
قرآن در زمينۀ اصل مسئله حاكميت و اصول سياسى حكومت و اهداف
و منابع قانون و شرايط زمامداران و دولتمردان و مسئوليتها و وظايف كارگزاران امور
اجتماعى و حاكمان و بالأخره درباره وظايف عموم مردم در جامعه سياسى اسلام مقررات و
ضوابط و اصول مشخصى را بيان كرده است.
در قرآن از رژيم سلطنتى يا اريستوكراسى و يا جمهورى سخنى به ميان
نيآمده، ولى خصايص نظامهاى استكبارى و طاغوتى و لزوم مبارزه با هرنوع قدرتطلبى و
ستم و سلطهجويى و انحصارطلبى و تجاوز به آزادىهاى خدادادى و بالأخره حاكميتى كه
به اسارت انسانها و به تبعيت كوركورانه مردم از حاكمان و