مسئوليت در قانون رسيدگى به تخلفات ادارى اعم از تقصير و قصور
تعريف شده است. ماده 8 اين قانون تقصير را عبارت از نقض عمدى قوانين و مقررات
ادارى دانسته و قصور را به كوتاهى غير عمدى در اجراى وظايف ادارى تفسير كرده است.
اصل 171 قانون اساسى نيز مسئوليت را اعم از تقصير و اشتباه شمرده و
غير عمد بودن اشتباه قاضى را رافع مسئوليت وى نشمرده است. اما از نظر خسارت و
متعهد به جبران آن بودن بين تقصير و اشتباه فرق قائل شده است.
به اين ترتيب كه تمامى خسارتهاى مادى يا معنوى ناشى از تقصير قاضى
را بر اساس موازين اسلامى بر عهده وى و در صورت اشتباه قاضى بر عهده دولت نهاده
است و اعادۀ حيثيت از متهم در هر دو صورت الزامى تلقى شده است.
قانون رسيدگى به تخلفات ادارى نيز در فصل سوم در تعيين مجازاتها
بهطور آشكار بين دو حالت تقصير و قصور، فرق قائل شده است. مسئوليت به مفهوم ضمان
فقهى با هر نوع عملى كه موجب ضرر و زيان به غير باشد، تحقق مىپذيرد و غير عمدى
بودن هرگز رافع ضمان كه حكم وضعى است، نمىشود. اما بيشتر مجازاتهاى تنبيهى كه از
عمد و سوء نيت ناشى مىشود و در حقيقت از آثار حكم تكليفى است، با قصور و غير عمدى
بودن عمل منتفى مىشود و مسئوليت به معناى تكليف تحقق نمىپذيرد به اين ترتيب بايد
بين دو نوع مسئوليت تكليفى و مسئوليت ضمان آور (مسئوليت مدنى) فرق قائل شد.
با وجود اين اصل فقهى، مسئوليت تكليفى ناشى از قصور و اعمال غير
عمدى مىتواند تنبيهى و انضباطى باشد و بر اساس قرارداد ناشى از استخدام آثار و
صفى آن بر كارمند خطاكار مترتب شود. پيشفرض مسئوليت تكليفى ناشى از قصور آن است
كه كارمند بايد با هشيارى و دقت لازم از وقوع تخلفات جلوگيرى به عمل مىآورد و يا
حداقل، تخلف را به حد نازل ممكن مىرسانيد.
مجازات تنبيهى در چنين مواردى همچون مجازات در موارد عمدى، اثر
بازدارنده دارد و مىتواند در تشديد هوشيارى و هوشمندى كارمند در دفعات بعدى مؤثر
باشد. مىتوان اين نوع مسئوليت را به مسئوليت انضباطى كودكان در اعمال و رفتار
توأم با خطا تشبيه كرد زيرا كودكان هر چند از تكاليف معاف هستند، اما براى جلوگيرى
از تكرار خطا در پارهاى موارد مورد تنبيه قرار مىگيرند و از نظر فقهى نيز چنين
مجازاتهاى انضباطى قابل تأييد است.