منظور از خط فقر، نقطهاى است كه مرحلۀ نهايى فقر را از
مرحلۀ ابتدايى غنا جدا مىكند. در محاسبۀ پيچيده خط فقر عوامل
گوناگونى مؤثرند كه مهمترين آنها سه عامل مهم شرايط اقتصادى و سياسى حاكم بر
جامعه، معيارهاى ارزشى و فرهنگ عمومى و آداب و رسوم اجتماعى است.
بىگمان، جز اين عوامل، مىتوان عوامل مؤثر ديگرى مانند شرايط جنگ
يا حوادث غير مترقبه را در اين محاسبه مد نظر قرار داد، اما با تفسير موسع از
شرايط اقتصادى، نظام ارزشى و فرهنگ عمومى، و نيز آداب و رسوم مىتوان ساير عوامل
را در اين سه مؤلفه ادغام و منظور كرد.
چنانكه در مقايسۀ اين سه عامل نيز نمىتوان بهطور قاطع آنها
را به اهم و مهم تقسيم كرد و بهاى بيشتر دادن به يكى از اين عوامل بستگى به شرايط عمومى
هر جامعه دارد.
در اين محاسبه كه يكى از دو عامل نياز ضرورى و درآمد ضرورى معيار
قرار مىگيرند، تشخيص خط فقر با توجه به شرايط سه گانۀ گذشته، نياز به اصلى
و فرعى كردن ضروريات اساسى زندگى يعنى تغذيه، پوشاك و مسكن دارد، تا به تناسب آن
درآمد حداقل نيز براى نجات از فقر مشخص شود.
مىتوان به تناسب مقدار تغذيۀ لازم براى ادامۀ حيات
فرد حداقل درآمد را با توجه به شرايط سهگانه محاسبه كرد و با همين نسبت حداقل
پوشاك و مسكن را در تكميل محاسبۀ خط فقر بر محاسبۀ قبلى افزود و درآمد
مناسبى را از مجموع هزينههاى ضرورى به دست آورد.
اگر در اين محاسبه، ميزان رشد و توسعۀ جامعه نيز ملحوظ شود،
مناسبتها و تناسب ها دقيقتر و پيچيدهتر مىشوند و نتيجهگيرى از اين محاسبات
دشوارتر مىشود.
مسائل ارزشى و آداب و رسوم در محاسبات خط فقر به شكل خاص و به طور
كامل مشخص، اثرگذار هستند. وضعيت اختيارى و اضطرارى اشتغال فرد و خانواده را در
محاسبات خط فقر بايد در نظر گرفت تا انگيزه كار و ايفاى نقش و مسئوليتپذيرى در
جامعه آسيب نبيند و بيكارى يا كمكارى به صورت فرهنگ عمومى در نيايد.
شايعترين شاخص در تعيين خط فقر، محاسبۀ هزينه و درآمد
خانوار به عنوان يك واحد اجتماعى است و با برآورد ميزان مصرف غذايى يك خانواده مىتوان
به ترتيبى كه در مبحث گذشته توضيح داده شد، ساير اقلام ضرورى و اساسى زندگى را
مشخص كرد.
در اين محاسبه نبايد به برآورد سه قلم اساسى تغذيه، پوشاك و مسكن
اكتفا كرد، زيرا خانواده به جز اين نوع هزينهها، نيازهاى جانبى ديگرى نيز دارد كه
اهميت آنها كمتر از پوشاك نيست، مانند: