7. تكيهگاه اصلى آراى و مذهب سلفى ابن تيميه، بيان رسا و قلم شيوا
و فكر سرشار خود بانى مذهب است و در حقيقت منطق مذهب سلفى ابن تيميه، قائم به شخص
او است.
ابن تيميه با استفاده از اين ويژگى توانسته بود براى هر مطلب جزيى
در برابر خصم به دهها آيه و حديث تمسك كند و با مناسبتهاى بسيار ضعيف و حتى
ابهام آميز از آيات و احاديث متعدد بهره بگيرد؛
8. بيشترين آراى ابن تيميه در حقيقت پاسخ به پرسشهاى زمان او و
راهحل بحران مذهب در عصر وى بوده و اين خصيصه خواهناخواه، آراى سلفى ابن تيميه
را با شرايط زمان عجين كرده و حالت شموليت را از آن سلب كرده بود. بىگمان تغيير
شرايط زمانى و مطرح شدن پرسشهاى جديد و بحرانهاى نوظهور موجب مىشد كه از
توانايى پاسخگويى آراء ابن تيميه به پرسشها و بحرانهاى جديد كاسته شود و با
توسعه و تداوم اين روند، فاصلهها بيشتر شده و كارآيى مذهب سلفى ابن تيميه در سير
نزولى قرار گرفته و موجب انزواى آن شود. (23)
در ترسيم شخصيت ابن تيميه، بايد شرايط محيط زندگى وى را كه وجود او
را چون هستهاى در خود پرورانيده و رشد و كمال بخشيد به دقت مطالعه كرد.
ابن تيميه زندگى خود را در شام و مصر گذرانيده و اين دو موطن
اسلامى، همواره شاهد تحولات عميق كلامى و فقهى بوده و مذهب اهل سنت بهطور عام و
مذهب حنبلى بهطور خاص، در آن با مشكلات و آسيبهاى جدى مواجه شده، در حالى كه ابن
تيميه و خاندان وى سخت به اين دو گرايش در حد تعصب شديد، پايبند بودهاند.
حكومت فاطميان در مصر و آثار فرهنگى ماندگار آنان نهتنها ريشههاى
اعتقادى شيعه آن هم در شكل تند و مذهب اسماعيلى را در اعماق تاريخ شمال آفريقا در
سطحى وسيع و فرهنگى عاميانه گسترش داده، بلكه بسيارى از شعارها و اصول اعتقادى اهل
سنت را متزلزل كرده بود و از سوى ديگر گرايشهاى عرفانى محىالدين عربى و نفوذ
سلسلههاى صوفيه و تعارضهاى شديد و شايد هم خونين طرفداران متعصب مذاهب چهارگانه،
عوامل گوناگونى بودند كه از تاريخ گذشته به جا مانده و ابن تيميه حنبلى را سخت مىآزرد
به ويژه آنكه مذهب حنبلى در اين ميان به دليل ضعف طرفدارانش از آسيب بيشترى
برخوردار بوده و بدون آنكه در معركۀ مذاهب، قدرت كافى براى تعرض مشابه داشته
باشد، در برابر تهاجمات فراگير مخالفان از قدرت دفاعى كمترى بهرهمند بوده است.
از ديدگاه ابن تيميه، وضعيت موجود زمان وى بهتر از گذشته نبوده
است. زيرا شام و مصر در عصر وى در معرض تهاجم ايلخانان مغول بوده كه اين بار در
رأس آنان يك ايلخان شيعه مذهب قرار داشت كه مورد حمايت فقيه و كلامى نامداراى چون
علامه حلى بوده است.