مسجد جامع شهر و گفتن «حى على خير العمل» در اذان و نظارت ابو
المكارم به شؤون جارى و مسائل مختلف زندگى آنها خواهش فرماندار را قبول كردند و او
نيز خواستههاى آنها را پذيرفت و استقلال خويش را باز يافت. (1) فقيه بزرگ اسلام
ابن ادريس حلى از شاگردان مكتب ابو المكارم بودند كه من بعد خود به مقام اجتهاد و
استادى نائل گرديدند. ابن زهره آثار ارزنده و معروفى نيز دارد كه از آن جمله است:
غنيه النزوع در فقه و اصول استدلالى كه سالها مورد استفاده اعلام بزرگ بوده است،
قبس الانوار در نصره عتره اطهار، نكت در علم نحو و رسائلى در قياس و رسائلى در
فروع مسائل اسلامى به رشتۀ تحرير برد و سرانجام در سال 585 سه سال قبل از
ابن شهر آشوب در شهر حلب وفات نمود.
ابن زهره در كتاب غنية النزوع در باب جهاد به جاى امام و سلطان از
واژۀ امام الاصل استفاده مىكند (2) و مىنويسد: «جهاد فرض است... در صورت
امر امام اصلى يا كسىكه از جانب وى منصوب است و در حكم امام (ع) مىباشد». (3)
اما سادات بنى زهره: جدّ ابو المكارم مشهور به ابو المحاسن، زهره
بن على و برادر ابو المكارم، سيد عبداله بن على و فرزند سيد عبدالله، سيد محمد
برادر زاده ابو المكارم و خود سيد على پدر آنها از علما و نويسندگان عصر خويش بودهاند.
عمو زاده ابو المكارم علاء الدين ابو الحسن على (متوفاى 775) از شاگردان علامه
حلّى بود. بدر الدين محمد، برادر علاء الدين و سيد حسين فرزند علاء الدين اين هر
سه از محضر علامه استفاده كردند. گويند به مجرد اينكه علاء الدين از محضر علامه
(با حضور برادر و فرزند خود) اجازه روايت و اجتهاد خواست، علامه حلّى اعلى الله
مقامه اجازۀ مبسوطى براى هر سۀ آنها مرقوم داشت كه عين آن اجازه را در
كتب صاحب تراجم علما مىتوانيد بخوانيد (جلد 25 بحارالانوار) احمد بن محمد بن زهره
استاد شهيد اول و همچنين عمو زادۀ او احمد بن قاسم از شاگردان شهيد نيز از
علماى بزرگ عصر خويشند.
علامه امينى در شهداء الفضيله مىنويسد: عمو زاده علاء الدين به
نام بدر الدين حسن بن محمد بن على حسن بن زهره يكى از علماى اوايل قرن هشتم از
سادات و نقباى حلب بود. متأسفانه در سال 732 غافلگيرانه و مظلومانه به شهادت رسيد.
منابع
1 - مستدرك نورى 506/3؛ 2 - سلسلة الينا بيع الفقهيه 195/9؛ 3 فقه
سياسى 62/8؛ 4 - دائرة المعارف بزرگ اسلامى 17/2-15.
ابو حمزۀ طوسى
ابو حمزه طوسى از جمله فقهاى سده پنجم ه. ق و مؤلف كتاب الوسيلة
الى نيل الفضيله است كه به صراحت از حكومت مؤمنان (شيعه) ياد كرده و بر اساس روال
متداول فقهى در باب قضاوت و شرايط تصدى آن چنين نوشته است:
«اگر براى شيعه، در عصر بسته بودن دست امام (ع)، حكومتى پديد آيد،
اين حكومت از آن فقهاى شيعه خواهد بود. او بايد تمام قدرت و امكانات خود و عموم
شيعيان را براى برپايى حق و عمل به قرآن و سنت پيامبر (ص) و اجماع به كار گيرد و
هركجا كه امر بر او مشتبه گردد، درنگ نمايد تا حق بر او روشن شود و اگر