البته اين بعد از اجتهاد و فقاهت به آن معنا نيست كه فقه از پاسخ
دادن به حوادث و فروع غير قابل كنترل و اتفاق افتاده سر باز زند، چرا كه در هر حال
فقه بايد پاسخگوى احكام رخدادهاى جديد باشد؛ اما در اين حالت، اگر بر اثر
رويدادهاى طبيعى و يا اختيارى كنترل نشده، اوضاع و شرايط نوينى در جامعه به وجود
آيد و فقه و اجتهاد پاسخگوى آن نيز باشد، نمىتوان اين نوع نوگرايى و تجدد در
جامعه را بهحساب فقه منظور و از آن به عنوان نوآورى فقه ياد كرد. (7)
اجتهاد عقلى يعنى صدور حكم با توجه به منافع و مصلحتهاى امت كه
فقط پايههاى عقلى داشته باشد و از جانب مجتهدين به عنوان منافع علياى امت شناخته
شود. گفته مىشود كه هرگونه اصلاح گرايى دينى كه به مقصد دفاع از منافع مسلمانان
به راه انداخته شود، در جمع اجتهاد عقلى قابل بررسى است.
شمارى از فقهاى اهل سنت، دامنۀ مسئله ملازمه عقلى و صحت
اجتهاد عقلى را به عرصۀ عقلانيت نبى كشانده و براى پيامبر (ص) دو نوع بينش
را به اثبات رساندهاند: نخست بينش حاصل از وحى كه ويژه آن حضرت بوده و قابل تسرى
به ديگران نمىباشد و دوم بينش حاصل از عقلانيت اجتهادى نبى، كه با انسانهاى ديگر
مشترك و همطراز مىباشد. (1)
به اعتقاد اينان وحى يك امر الهى است كه اختيار آن در دست نبى
نيست، تا هر زمان كه بخواهد با عالم غيب الهى ارتباط برقرار سازد. نبى نيز مانند
ديگران احتياج به تعقل و عمل به عقل دارد. (2 و 3) اجتهاد عقلى به معناى شناختن حق
آزادى اجتهاد براى كسانى است كه فاقد صلاحيتهاى تعريف شده در اجتهاد فقاهتى
هستند.
كسانىكه به صرف، داشتن اطلاعاتى مختصر در مورد دين به خود يا به
ديگران حق اجتهاد و اظهار نظر در دين را مىدهند، پيروان تز اجتهاد عقلى هستند.
نظريۀ «اجتهاد عقلى يا آزاد» شبيه نظريۀ «تعميم امامت»
است كه عدهاى با تكيه بر اين نظريه معتقد بودند: امامت در فرد خاصى منحصر نيست و
همۀ آحاد مردم مىتوانند امام و رهبر خود باشند.
«اجتهاد آزاد» را مىتوان نمود ديگرى از بينش التقاطى، آن هم از
نوع غربى آن دانست. چرا كه اين فكر التقاطى تحت تاثير فرهنگ غرب، مطرحشده است.
شهيد مطهرى معتقد است: «برخى ديگر كه به مسايل روز توجه دارند و
درباره آينده مىانديشند متاسفانه سخاوتمندانه از اسلام مايه مىگذارند. سليقۀ
روز را معيار قرار مىدهند و به نام «اجتهاد آزاد» به جاى آنكه اسلام را معيار حق
و باطل زمان قرار دهند، سليقه و روح حاكم بر زمان را معيار اسلام قرار مىدهند.
مثلا مهريه نبايد باشد چون زمان نمىپسندد. تعدد زوجات، يادگار عهد بردگى زن است،
پوشيدگى هم همينطور، اجازه و مضاربه و مزارعه هم يادگار عهد فئوداليسم