به اين دليل باشد كه آنان به
دليل عدم آشنايى با اهداف و احكام جهاد ممكن است به انگيزه غارت در جهاد شركت كنند
و براى از ميان بردن اين نيّت و انگيزه و آثار ناشى از آن،. از ابتداء به آنان
تفهيم مىشود كه مشاركت آنان در جهاد مشروط به عدم داشتن سهم از غنيمت است و به
اين ترتيب عمليات رزمى آنان قابل كنترل مىشود. (3)
منابع
1 - مستدرك الوسيله، باب 61
از ابواب جهاد به نقل از جواهر الكلام 193/21؛ 2 - وسائل الشيعه 85/11؛ 3 - فقه
سياسى 277/6-276.
رضى العامه← رضى الرعيه
رضى الرعيه
به رضايت مردم و امت اسلامى
از حاكمان و فرمانروايان در اصطلاح فقه و حقوق اسلامى «رضى الرعيه» اطلاق مىشود
كه معيار سنجش اعتدال حاكمان و عدالت مديران، نيل به «رضى الرعيه» يا «مودة
الرعيه» و يا «رضى العامه» (1) است كه اگر حاصل نيايد، بايد در تدبير و سياستشان
تجديد نظر كنند و اگر شاهد «سخط العامه» باشند، بايد به اصلاح خويش بپردازند. (2)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع
1 - نهج البلاغه / نامه 538؛
2 - فقه سياسى 470/7.
رعيت
عنوانى است براى امت و ملت و به
لحاظ اينكه بايد مورد رعايت و توجه و عنايت دايمى دولت و خلافت و امامت قرار
گيرند، (1) به كار رفته است. (2)
رفاه به مجموعۀ عناصر و
عواملى گفته مىشود كه موجب ايجاد آرامش روانى و فردى در زندگى اجتماعى انسانها مىشود.
فرهنگ رفاه نيز از متغيرهاى اجتماعى است كه هرگز ثابت نيست و تحولات آن به بسيارى
از عوامل اجتماعى بستگى دارد. سطح معيشت هرگز يكسان و براى همه، يكنواخت نيست.
در حقيقت به جاى بالا بردن
سطح رفاه در جامعه بايد از ايجاد فرهنگ رفاه سالم استفاده كرد. الگوى رفاه سالم مىتواند
در سالمسازى سرمايه، سود و توليد اثر مستقيم داشته باشد بىگمان رفاه ناسالم از
عوامل عمده سوء استفاده از سرمايه، سود و توليد و نيز علت اصلى بسيارى از جرايم و
تخلفات قانونى در جامعه به شمار مىآيد. رفاه توأم با آسايش و آرامش وجدان و سلامت
مادى و معنوى انسان در مسائل كمّى رفاه نيست، بلكه بايد آن را در لابهلاى مسائل
كيفى رفاه، جست و جو نمود.
به هر حال مسئلۀ رفاه نمىتواند
از حوزه عدالت اجتماعى بيرون باشد. هر نوع تلاش براى تفسير و تأمين آن بايد بر اساس
چارچوب هايى جون عدالت اجتماعى انجام شود و رسيدن به رفاه تنها از طرفين عدالت و
حفظ اصول ديگر ميسّر است. هنگامىكه از رفاه سخن مىگوييم بىگمان بايد پايگاه
سخن، عدالت اجتماعى باشد و در غير اين صورت، رفاه شرافتمندانه و همشأن انسان
نخواهد بود.
سختى زندگى براى انسان آگاه
به جايگاه خود، بسى گواراتر و مطلوبتر از رسيدن به رفاه با زير پا گذاردن عدالت
اجتماعى است، استناد سخنانى در اين راستا به پيامبر اسلام (ص) و امام على (ع) و
صحابى بزرگى چون ابوذر كه رسيدن به معيشت را به هر وسيلهاى كه باشد تجويز مىكند
و فقر حاصل از عدالت اجتماعى را