responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فقه سیاسی نویسنده : عمید زنجانی، عباسعلی    جلد : 2  صفحه : 116

ايدئولوژى‌هاى ديگر مستهلك شده و در احزاب غرب به شكل‌هاى متفاوتى ظاهر شده است؛

ج - رهبرى مكتبى جهان‌شمول بر پايۀ تفكر الحادى:

مشخصات كلى اين رهبرى را كه امروز در حزب كمونيست بين‌الملل و ايدئولوژى ماركسيسم مشاهده مى‌كنيم، مى‌توان در چند اصل زير خلاصه كرد:

1. ماديگرى و نگرش ماترياليستى به عنوان پايۀ تفكر فلسفى و شناخت؛

2. تفكر فلسفى و جهان بينى مشخص بر پايۀ شناخت جهان و انسان و تاريخ و جامعه؛

3. حاكميت اصول و ارزش‌هاى به دست آمده از تفكر فلسفى الحادى؛

4. جهان شمولى و محصور نشدن در قالب‌هاى نژادى و عناصر ناسيوناليستى.

در اين مورد مى‌توان رهبرى‌هاى مبتنى بر ماركسيسم را مثال آورد. گرچه ماركسيسم ابتدا به صورت يك نظريۀ تاريخى عرضه شد، كه روش تحليل ديالكتيكى را براى تفسير تحولات جامعه به كار مى‌گرفت؛ و تفسير مادى تاريخ را ارائه مى‌داد؛ و به تكامل وسائل توليد و نوع ابزارهايى كه نيازمندى‌هاى انسان را برآورده مى‌كند و روابط اجتماعى را مشخص مى‌كند اصالت مى‌بخشيد؛ و آن را زيربناى ساخت جامعه مى‌دانست؛ ولى اين تفسير و منطق به خارج محدوده اقتصاد و جامعه نيز كشانده شد. ماركسيسم روش تحليل ديالكتيكى را تنها معيار شناخت جهان و همۀ پديده‌ها دانست و همۀ نهادهاى زندگى اجتماعى را به عنوان روبناى تابع تحولات ديالكتيكى - كه زير بناى اصلى جهان و انسان و جامعه است - متغير شمرد و به همين لحاظ به يك مكتب الحادى و ماديگراى خالص تبديل شد.

ماركسيسم پس از اين تحليل فلسفى در قلمروى همۀ عرصه‌هاى هستى به تحليل اقتصادى بازگشت - كه ريشه اصلى تفكر ماركسيستى بود - و انقلاب را تنها شيوۀ رهبرى براى دگرگون كردن نظام سرمايه‌دارى (به عنوان عامل اصلى جنگ طبقاتى) دانست؛ و هدف انقلاب را به وجود آوردن جامعۀ اشتراكى و بدون طبقه معرفى كرد. و براى عبور از مرحلۀ جامعۀ طبقاتى به جامعۀ بدون طبقه، رهبرى سياسى پرولتاريا را پيشنهاد كرد، تا طبقۀ پرولتاريا با در دست گرفتن قدرت و انتقال مالكيت وسائل توليد از افراد به دولت و نفى همۀ طبقات استثمارگر، خود نيز - كه در اين جريان به طبقه حاكم مبدل شده - به تدريج از ميان برود و جامعه به مرحله‌اى برسد كه طبقات در آن وجود نداشته باشد و مبارزه انسان با انسان به مبارزه با طبيعت مبدل شود.

امروز حزب كمونيست بين‌الملل داعيۀ رهبرى چنين جريانى را فراتر از عناصر نژاد و زبان و فرهنگ‌هاى اختصاصى ملت‌ها و تفكرات ناسيوناليستى دارد و معتقد است اين شيوه، تنها راه نجات ملت‌هاى جهان و آخرين مرحلۀ سير تحولات تاريخى انسان و جامعه بشرى است. اين نوع رهبرى را از آن جهت مكتبى دانستيم كه ادعاى حاكميت اصول را دارد. گرچه در عمل از خصايص امپرياليستى به دور نمانده و در حقيقت ماركسيسم از اين راه نيز دچار تضاد و انحراف شده است.

عده‌اى نيز از آنجا كه تفكر فلسفى الحادى را در زمينۀ نظريۀ تاريخى و اقتصادى ماركسيسم، زائد و وصلۀ ناهنجار و نامربوط ديده‌اند، سوسياليزم اقتصادى ماركس را منهاى تفكر فلسفى ماترياليستى و ديالكتيكى پذيرفته و شيوه جديد رهبرى سوسياليزم بين‌الملل را مطرح كرده‌اند؛

د - رهبرى مكتبى جهانى براساس جهان‌بينى توحيدى:

رهبرى در اين نوع مكتب بر پايۀ اصول زير عمل مى‌كند:

1. تفكر اصولى و منطقى در زمينۀ شناخت جهان و فلسفۀ آفرينش؛

نام کتاب : فقه سیاسی نویسنده : عمید زنجانی، عباسعلی    جلد : 2  صفحه : 116
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست