بررسى آيات قرآن مىتواند
روشنگر ديد وسيع و عالى در زمينۀ مسئلۀ سرزمين و نارسايى مفهوم حقوقى «وطن»
باشد.
به طور كلى از تدبر در آياتى
كه درباره سرزمين در قرآن امده، چنين استفاده مىشود كه مسئلۀ اراضى تنها عنوانى
كه مىتواند داشته باشد، اين است كه وسيلهاى براى زندگى وسكونت و استقرار و استراحت
انسانها بوده و خلقت آن به اين منظور صورت گرفته است.
قرآن در عين اينكه طى چندين
آيه، مالكيت مطلق و حقيقى زمين را از خداوند مىشمارد:(وَ
لِلّهِ مُلْكُ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ اَللّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ
قَدِيرٌ)(1)، خلقت آن را نيز به عنوان يك از نعمتها و مواهب بزرگ
ياد مىكند.(وَ اَلْأَرْضَ فَرَشْناها فَنِعْمَ اَلْماهِدُونَ)(2).
همچنين سكونت وبهره بردارى از
آن را مانند ساير ضروريات زندگى، حق همگانى و غير قابل سلب معرفى مىكند:(وَ
اَلْأَرْضَ وَضَعَها لِلْأَنامِ)(3).
قرآن يك جا زمين را به عنوان
آسايشگاه عمومى:
(اَلَّذِي جَعَلَ
لَكُمُ اَلْأَرْضَ فِراشاً)(4)، و جاى ديگر به
عنوان وسيلۀ استراحت:(أَ لَمْ نَجْعَلِ
اَلْأَرْضَ مِهاداً)(5) و در جاى ديگر تحت
عنوان محل اقامت و سكونت: (و لكم
فىاَلْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى حِينٍ)(6)،
و نيز به عنوان مكان و وسيلۀ زندگى:(وَ
لَقَدْ مَكَّنّاكُمْ فِي اَلْأَرْضِ وَ جَعَلْنا لَكُمْ فِيها مَعايِشَ)(7)،
ياد كرده است و ضمن اشاره به آغاز آفرينش و زندگى انسان، آدمى را نماينده و جانشين
آفريننده جهان در روى زمين معرفى كرده است(وَ
إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي اَلْأَرْضِ خَلِيفَةً)(8).
و نيز در آياتى به بندگان
صالح و انسانهاى پاك و شايسته وعده داده است كه اينان سرانجام وارث حكومت حقيقى
زمين، خواهند شد:(وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي
اَلزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ اَلذِّكْرِ أَنَّ اَلْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ
اَلصّالِحُونَ)(9).
قرآن طى آياتى چند به مقتضاى
روش تربيتى خود اين نكته اساسى را نيز خاطرنشان مىكند كه اين استقرار و سكونت و
آسايش وبهرهگيرى و بالاخره فرمانروايى بر زمين، خواهناخواه پايانپذير است و
انسانها براساس ناموس كلى تكامل، حيات مادى را در روى زمين از دست داده و تمام دلبستگيها
و جاهطلبىها و توسعه جويىها را ناگزير پشت سر گذارده و به سوى جهان ابدى و
زندگى واقعى انسانى خواهد شتافت و به اين ترتيب بار ديگر حكومت و قيموميت مطلق
زمين، مانند ساير آفريده هايى كه همواره دور از دسترس انسان بوده، از آن خداوند
بزرگ و آفريننده جهان خواهد بود و به حالت پيش از آفرينش و اسكان آنان بازخواهد
گشت:(إِنّا نَحْنُ نَرِثُ اَلْأَرْضَ وَ مَنْ عَلَيْها وَ
إِلَيْنا يُرْجَعُونَ)(11) (ما خود وارث زمين
و ساكنان زنده ان خواهيم بود و همگى به سوى ما باز خواهند گشت).
نتيجهاى كه به عنوان يك اصل
بنيادى از بررسى آيات فوق مىتوان گرفت، اين است كه حق زيست در زمين براى انسانها،
يك حق طبيعى و مشروع و همگانى است و سطح وسيع آن از نظر بهرهگيرى و