عهده فقها تفويض نمودهاند؛
مشروط بر آنكه از حدود شرع خارج نشوند و آحاد شيعيان به يارى فقها مأمور گرديدهاند
و مادام كه فقها در صراط مذهب گام برمىدارند آنها بايد در يارى رساندن به فقها
استقامت بورزند». (1)
سلار با اشارهاى گذرا به
مسئلۀ مسئوليتهاى حكومتى پرداخته و سخن را چنين ادامه مىدهد:
«فقها در صورت اضطرار بنابر
تقيه بايد عمل كنند مگر در مواردى كه منجر به قتل مىشود كه در آن تقيه نيست». (2)
سلام مانند فقيهان سلف خود
استقلال قضايى خانواده را مطرح كرده و با استناد به روايات گفته است:
فقيه مىتواند حدود را در
خانواده خود به اجرا درآورد، مگر آنكه تقيه خلاف آن را ايجاب كند.
همچنين سلار به نظريۀ دولت
در دولت نيز اشاره كرده و كسانى را كه ناگزير از قبول مسئوليتهاى حكومتى هستند مكلف
دانسته كه تا آنجا كه مقدورشان است حق را تنفيذ كنند و در برطرف كردن نيازها و حل مشكلات
شيعه اهتمام بورزند و فقها سعى نمايند با استفاده از فرصتها شعاير دينى و مذهب را
بهطور اجتماعى برپا دارند، اما از برپايى نماز جمعه بپرهيزند. (3)
سلار همين نظريه را در مورد
جهاد تكرار مىكند و مىنويسد: «جهاد موكول به نظر سلطان و يا مأمور از جانب وى
است، مگر در جهاد دفاعى كه نيازى به فرمان سلطان نيست». (4)
منابع
1، 2 و 3 - سلسلة الينابيع
الفقهيه / 9، المراسم العلويه و الجهاد؛ 4 - فقه سياسى 56/8.
سلامت← سلم
سلامت محيط زيست
يكى از حقوق مدنى و اجتماعى،
حق برخوردارى از سلامت محيط زيست است. آنچه در سلسله مباحث حقوق عمومى مىتواند
مورد بحث قرار گيرد، ماهيت محيط زيست و يا عوامل زيست محيطى و حتى عوامل تخريب آن
نيست، بلكه بحث حقوقى مربوط به برخوردارى از سلامت محيط زيست است. پذيرفتن اين حق به
عنوان يك حق اجتماعى به معناى آن است كه بايد همگان در حفظ سلامت محيط زيست مشاركت
و قبول مسئوليت كنند. به اين معنا كه فرد يا گروه خاصى به دليل عدم نياز به بخشى
از محيط زيست نميتوانند سلامت آن را به خطر بيندازند و يا تعهدى زيانآور با محيط
زيست منعقد كنند.
حفاظت از محيط زيست شامل هر
نوع تحقيق زيست محيطى است كه انسان را با طبيعت آشناتر و راههاى جلوگيرى از تخريب
و يا زيانهاى جبرانناپذير را معلوم گرداند و امكانات جبران خسارتهاى ناشى از
بهرهكشى از طبيعت را آشكار كند و آسيب پذيرى طبيعت را در برابر تصرفات بشرى كاهش
دهد و پيشگيرى از خطرات زيست محيطى مانند آلودگى هوا و آسيبهاى لايۀ اوزن و
رشد شتابنده جمعيت از مسائل مهم زندگى اجتماعى امروز و آينده بشر است كه نياز به پژوهشهاى
علمى دامنهدار و اتخاذ روشهاى جمعى دارد. اگر در اسلام، علم الابدان قرين علم الاديان
شده و اطبا، همدوش فقها معرفى شده (1) و انبيا به «همواره آماده درمان» تشبيه شدهاند
(2) و از ايذا و نابود كردن و شورانيدن جانداران غير موذى نهى شده است (3) و حقوقى
براى حيوانات منظور شده، (4) همه و همه حكايت از اين نكته دارد كه اسلام به سلامت
محيطى كه انسان در آن بايد به رشد خود ادامه بدهد علاقهمند است. (5)