سلم (بر و زن علم) مترادف با
صلح و به معناى مسالمت است(يا أَيُّهَا
اَلَّذِينَ آمَنُوا اُدْخُلُوا فِي اَلسِّلْمِ كَافَّةً)؛
و همچنين سلم (بر و زن عقل) به معناى سازش عادلانه و همزيستى است.(وَ
إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها)؛ و
اسلام به معنى انقياد، و تسليم به معنى سرفرود آوردن؛ و دين الهى از آن جهت اسلام
ناميده شده (و من يبتغ غير الاسلام ديناً فلن يقبل منه)،
(16) چون دين واقعى، انقياد در برابر خداست، و سلامت و مسالمت و صلح واقعى در نهاد
و ضمير آدمى هنگامى تحقق مىيابد كه انسان به انقياد كامل از خدا رسيده باشد (ان
الذين عند اللّه الاسلام و ما اختلف الّذين اوتوا الكتاب الّا من بعد ما جائهم
العلم بغيا بينهم). (17) و واژۀ سلم هم به
همين معنا آمده است (والقوا الى اللّه يومئذ
السّلم). (18 و 19)
در اصطلاح فقهاى شيعه، مفهوم
سنت عبارت از گفتار، عمل و تأييدى است كه از معصوم بهطور قطعى (متواتر) و يا ظنى
معتبر (خبر واحد) به دست ما رسيده باشد.
كلمۀ معصوم در اين تفسير
شامل پيامبر (ص) و عترت معصوم وى مىشود. به اعتقاد شيعه همانطوركه سنت پيامبر
حاكى از وحى بوده و عمل به آن به دستور قرآن الزامى است، (1) همچنين كاشفيت و دليل
بودن سنت ائمۀ معصومين (ع) نسبت به احكام وحى از راه قرآن و سنت پيامبر (ص) ثابت
شده است. (2)
فقهاى اهل سنت تنها گفتار،
عمل و تأييد پيامبر (ص) را به عنوان سنت و منبع استنباط احكام الهى مىدانند؛ گرچه
در عمل در برخى موارد به گفته و عمل و تأييد صحابه نيز، استناد مىكنند.
منبع بودن و اعتبار (حجيت)
گفتار، عمل و تأييد ائمه معصومين (ع) از نظر شيعه منافاتى با پايان يافتن وحى پس
از رحلت پيامبر اسلام (ص) ندارد، زيرا گفتار و عمل و تأييد ائمه (ع) حاكى از مضمون
وحى نازل شده بر پيامبر (ص) است. در حقيقت آنان از جانب خدا براى بيان احكام دين
آن گونه كه بر پيامبر (ص) وحى شده، منصوب شدهاند.
مواردى از سنت كه در رابطه با
مسائل فقه سياسى است، بخش قابل توجهى از احاديث و سيرۀ سياسى پيامبر (ص) وائمه
(ع) را شامل مىشود كه بخشى از آن تحت عناوينى چون «السير» و «المغازى» و «الموائيق»
و «المكاتيب» و غيره دستهبندى وتدوين شده، ولى بخشهاى ديگر همجنان در لابهلاى كتب
احاديث وسيرهها بهطور پراكنده جمعآورى شده است. (3)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع
1 - به دليل آياتى چون:(ما
يَنْطِقُ عَنِ اَلْهَوىإِنْ هُوَ إِلاّ وَحْيٌ يُوحى)و
آيات ديگر؛ 2 - به دليل آياتى چون:
(أَطِيعُوا اَللّهَ وَ
أَطِيعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِي اَلْأَمْرِ)و
نيز به دليل احاديثى مانند حديث ثقلين و منزلت؛ 3 - فقه سياسى 3 / 94-93.