responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فقه سیاسی نویسنده : عمید زنجانی، عباسعلی    جلد : 2  صفحه : 15

مناقشات را بى‌ثمر مى‌بيند، از آنان كناره‌گيرى مى‌كند و قرآن حالت وى را چنين توصيف مى‌كند: (و اعتزلكم و ما تدعون من دون الله و ادعوا ربّى) (1) (من از شما و آنچه كه مى پرستيد كناره‌گيرى مى‌كنم و خدايم را مى‌طلبم).

در مورد بنى اسرائيل نيز هنگامى كه موسى (ع) سست عنصرى و عدم احساس مسئوليت و پوچى آنها را مشاهده كرد كه حتى براى نجات خود نيز وى را حمايت نمى‌كنند، گفت: (و ان لم تؤمنوا لى فاعتزلون) (2) (اگر نمى‌خواهيد به من ايمان بياوريد، ناگزير من خود را كنار مى‌كشم). يعنى خود دانيد و فرعون و وضعيت نكبت‌بار اسارت.

اصحاب كهف نيز پس از مشاهدۀ سرسختى و گمراهى مردم خود، بنا به توصيۀ يارى آگاه، از مناقشات غيرمنطقى كناره‌گيرى كردند و قرآن از اين حالت به اعتزال تعبير كرده است:(وَ إِذِ اِعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَ ما يَعْبُدُونَ إِلاَّ اَللّهَ فَأْوُوا إِلَى اَلْكَهْفِ يَنْشُرْ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ‌)(3) (هنگامى كه از آنان و آنچه كه جز خدا مى‌پرستند كناره‌گيرى نموديد، به غار پناه ببريد تا رحمت بى‌پايان الهى شما را فراگيرد).

ابراهيم با اعتزال توانست به نوعى ديگر راه توحيد را تحكيم بخشيده و بقاى دعوتش را تضمين كند:

(فَلَمَّا اِعْتَزَلَهُمْ وَ ما يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اَللّهِ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ كُلاًّ جَعَلْنا نَبِيًّا)(4) (آنگاه كه ابراهيم از بى خردان گمراه و آنچه كه به جز خدا عبادت مى‌كردند كناره‌گيرى نمود، به او اسحق و يعقوب را ارزانى داشتيم و همگى را از پيامبران قرار داديم.) اين نوع اعتزال را در زندگى پيامبر اسلام (ص) قبل از بعثت كه در حرا كناره‌گيرى گزيد، و نيز زندگى سياسى على عليه السلام در دوران جدايى از رهبرى امت، و ساير امامان معصوم و حتى در شيوه مبارزاتى بسيارى از رهبران مذهبى و غير مذهبى مى‌توان مشاهده كرد.

اعتزال به اين معنا به مفهوم منفى و دورى از مسئوليت‌ها و كناره‌گيرى از تعهداتى كه هر انسان عالم و آگاه در برابر جامعه و مردمش دارد، نيست؛ بلكه منظور از آن نوعى شيوه مؤثر در تبليغ و انجام رسالت خطير است كه مشابه آن را در تاكتيكهاى جنگ و گريز نظامى مى‌توان سراغ گرفت.

در قرآن تنها در يك مورد نسبت به شيوۀ اعتزال يكى از پيامبران - آن هم نه با تعبير به اعتزال - نكوهش مشاهده مى‌شود:

(وَ ذَا اَلنُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ‌)(5) (پيامبرى كه سرانجام صاحب ديار ماهى شد با خشم، از مردمش جدا شد و به راه خود رفت به گمان اين‌كه ما او را در نخواهيم يافت).

و در موردى ديگر به محل كناره‌گيرى فرزند ناخلف، نوح «معزل» اطلاق كرده است:

(وَ نادى نُوحٌ اِبْنَهُ وَ كانَ فِي مَعْزِلٍ يا بُنَيَّ اِرْكَبْ مَعَنا)(6) (نوح فرزند خود را كه در پناهگاهى كناره گرفته بود، ندا داد كه با ما به كشتى درآى).

با توجه به آيات مذكور مى‌توان گفت: اعتزال نوعى پناه گرفتن براى دور ماندن از خطرات اجتناب‌ناپذير و برخوردارى از حالت آسيب ناپذيرى در برابر جريانهاى به دور از اختيار و قدرت انسانى است؛

2. به مفهوم كناره‌گيرى از مناقشات سياسى: قرآن در باره كسانى كه از درگيرى و مناقشات بى‌ثمر سياسى آزرده شده و تمايلى به آن ندارند و نه بر عليه مسلمانان و نه به نفع آنها حاضر به حضور در درگيرى‌ها و مداخله در مناقشات هستند و خواهان زندگى صلح آميز با همه مى‌باشند، واژۀ اعتزال را به كار مى‌برد و مى‌گويد:

(فان اعتزلوكم فلم يقاتلوكم و القوا اليكم السّلم فما جعل اللّه لكم عليهم سبيلا) (7) (هرگاه از شما كناره گرفتند و با شما درگير نشدند و پيشنهاد صلح دادند، شما را بر

نام کتاب : فقه سیاسی نویسنده : عمید زنجانی، عباسعلی    جلد : 2  صفحه : 15
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست