responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فقه سیاسی نویسنده : عمید زنجانی، عباسعلی    جلد : 2  صفحه : 16

آنها چيرگى نيست).

اعتزال در اين آيه داراى بار سياسى است و كناره گيرى از درگيرى و مناقشات سياسى را نيز دربر دارد، زيرا دو جملۀ: (فَلَمْ يُقاتِلُوكُمْ‌)(8) و(أَلْقَوْا إِلَيْكُمُ اَلسَّلَمَ‌)(9) تفسير جملۀ (فَإِنِ اِعْتَزَلُوكُمْ‌)(10) است. و به اين ترتيب اعتزال به مفهوم عدم مداخله سياسى و كناره‌گيرى در مناقشات سياسى به عنوان يك اصل سياسى قرآنى در روابط خارجى مطرح مى‌شود.

در اين مورد نيز اعتزال به مفهوم بى نقشى و سلب مسئوليت و كناره‌گيرى از تعهدات انسانى به كار برده نشده است و مفهوم آن كناره‌گيرى از دخالت در امورى است كه يا مربوط به شؤون ديگران، و يا موجب تيرگى روابط و خصومت‌ها و درگيرى‌هاى بى‌ثمر مى‌شود؛

3. مفهوم بى‌طرفى در جنگ: قرآن به هنگام بروز درگيريهاى نظامى از دولت‌هاى خارج از حوزه درگيرى مى‌خواهد كه عليه دار الاسلام وارد جنگ نشوند و آنها مى‌توانند در چنين مواردى حتى از مداخله به نفع دار الاسلام هم خوددارى ورزند.

قرآن از اين حالت نظامى به اعتزال تعبير مى‌كند:

(فَإِنْ لَمْ يَعْتَزِلُوكُمْ وَ يُلْقُوا إِلَيْكُمُ اَلسَّلَمَ وَ يَكُفُّوا أَيْدِيَهُمْ فَخُذُوهُمْ وَ اُقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أُولئِكُمْ جَعَلْنا لَكُمْ عَلَيْهِمْ سُلْطاناً مُبِيناً)(11) (اگر از درگيرى كناره‌گيرى نكردند كه با شما به مسالمت رفتار كنند و دست از شما بردارند، آنگاه آنها را دستگير كنيد و هركجا يافتيد نابودشان كنيد، اينان كسانى هستند كه ما شما را بر آنها چيرگى داديم) (2 او 13).


منابع

1 - مريم / 48؛ 2 - دخان / 21؛ 3 - كهف / 16؛ 4 - مريم / 49؛ 5 - انبياء / 87؛ 6 - هود / 42؛ 7، 8، 9 و 10 - نساء / 90؛ 11 - نساء / 91؛ 12 - بقره / 222، احزاب / 51 و شعرا / 212؛ 13 - فقه سياسى 282/3-279.

دار الذمه

به سرزمينى كه اهل كتاب (يهوديان، مسيحيان و زردشتيان) طى قرارداد «ذمه» با دار الاسلام در آن زندگى مى‌كنند، «دار الذمة» گفته مى‌شود. و به اين ترتيب يهوديان و مسيحيان و زردشتيانى كه با مسلمانان قرارداد «ذمه» منعقد كرده‌اند، «ذمى» اطلاق مى‌شوند.

مناطق هم‌پيمان با مسلمانان (دار الذمه) به سه صورت قابل تصور است:

الف - سرزمين‌هاى ذمى نشين پراكنده بدون تمركز كه در قلمروى دار الاسلام قرار گرفته است؛

ب - مناطق خاصى از دار الاسلام كه محل سكونت ذميان به‌طور متمركز است، به نحوى كه ذميان در آن منطقه داراى تشكيلات دينى و فرهنگى و اجتماعى بوده و از نوعى سازماندهى و تمركز برخوردارند، بدان گونه كه در جلفاى اصفهان ديده مى‌شود؛

ج - كشورهايى كه مردمشان پيرو يكى از اديان رسمى سه‌گانه (يهود، مسيحيت و زردشتى) هستند و با دولت اسلامى (دار الاسلام و قرارداد «ذمه» منعقد كرده‌اند.

گرچه فقها دار الذمه را بيشتر در مورد دو مصداق اول مورد بحث قرار داده‌اند، ولى دار الذمه از ديدگاه نظرى در مورد سوم نيز صادق و قابل بحث است.

بر سه مورد فوق مى‌توان شكل چهارمى از دار الذمه را افزود و آن عبارت از هر مكان مشخصى است كه ذمى در آن سكونت و يا كار مى‌كند، زيرا مصونيت در مال و جان و عرض و آزادى‌هاى مشروعى كه به مقتضاى قرارداد ذمه نصيب ذميان مى‌شود شامل هر جايى است كه محل سكونت و كار ذمى است مى‌شود.

به اين لحاظ مى‌توان خانه‌ها و محل كار ذميان را نيز مشمول آثار حقوقى و سياسى دار الذمه شمرد.

نام کتاب : فقه سیاسی نویسنده : عمید زنجانی، عباسعلی    جلد : 2  صفحه : 16
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست