شناخت احكام و قوانين را
احراز كند و به مردم نيز تعليم دهد و با سئوال از ديگران مسئوليتى ازاو ترك نشود؛
ز - بايد شجاع باشد تا توان
رزم داشته باشد و سپاه را رهبرى و بر پيروزى قادر و به حمايت از موجوديت و حاكميت
دين توانا باشد؛
ح - داراى قدرت تدبير و كفايت
باشد. زيرا برپايى نظام اجتماعى اين صفت را مىطلبد؛
ط - از نظر قوا و حواس ادراكى
مانند گوش، چشم و زبان سالم باشد، تا بتواند به حل و فصل امور بپردازد؛
ى - بايد تمامى اعضاى بدن او
سالم باشد، يعنى:
دستها، پاها و نقص عضوى در
او ديده نشود. اين نظر با يكى از دوقول فقهاى شافعى مطابقت دارد؛
ك - منسوب به قبيلۀ قريش
باشد. زيرا پيامبر (ص) فرمود: «الائمة من قريش» «امامان همگى از قريش هستند» ظاهر گفته
جمعى از فقهاى شافعيه چنين است ولى جوينى با آن مخالفت ورزيده است و اين در حالى است
كه يكى از دلايل تعيين خلافت در سقيفۀ بنى ساعده، براساس انتساب به قريش بوده
است؛
ل - به اعتقاد شيعه امام بايد
معصوم باشد. زيرا فُلسفه تعيين امام آن است كه امت ممكن است اشتباه كنند و كار اين
اشتباه به آشفتگى و گسستن نظام جامعه بينجامد؛ بديهى است كه در جامعه همواره زمينه
و عوامل برخورد و درگيرى و تغالب وجود دارد و هر انسانى مىخواهد نيازهاى خود را
تأمين كند و مزاحم را از سر راه بردارد و در اين ميان تمايلاتش نسبت به نيازمندىها
و خشمش در برابر مزاحمان همواره او را به ظلموا مىدارد و ادامه اين حالت جامعه را
به هرج و مرج و گسيختگى امور و بر هم خوردن نظم اجتماعى مىكشاند، با فرض اين كه،
جامعه و نظم آن از ضروريات زندگى بشرى است، زيرا كه بشر به تنهايى نمىتواند تمامى
مايحتاج خود را شخصاً تأمين كند و تأمين همه نيازمندىها احتياج به همكارى و
مشاركت و تقسيم كار دارد تا براساس مبادلات نظم برپا شود؛
م - تعيين امام از جانب خدا
يا رسول و يا امامى است كه امامت او به ثبوت رسيده است. زيرا عصمت از حالتهاى
بسيار پوشيده است و آگاهى از آن براى انسان امكانپذير نيست؛
ن - امام بايد نسبت به مردم
عصر خود برجسته وافضل باشد، تا در ميان همه شناختهشده شود؛
ق - امام بايد از تمامى امور
ناشايست منزه باشد. اين خود مقتضاى عصمت است و از سوى ديگر كسى كه به امور ناشايست
آلوده است و در جامعه پست شمرده مىشود، از چشمها و دلها مىافتد، پس ناگزير
فلسفه وجودى و هدف غايى امامت از دست مىرود.
واجد شرايط بودن و داشتن صفات
براى تصدى مقام امامت كافى نيست لازمست امام از مشروعيت نيز برخوردار باشد. به
اعتقاد شيعه مشروعيت امامت با نص و تعيين امام مشروع و منصوب قبلى است و بيعت كافى
نيست، ولى علماى اهل تسنن در مشروعيت امامت بيعت را كافى مىدانند. (3)