نظام شورايى در مديريت كشور
به اگاه سازى مردم نسبت به مشكلات جارى جامعه و دولت كمك مىكند و مردم را از بىتفاوتى،
فراموشى، غفلت و نا آگاهى و سهلانگارى در مقاطع حساس و بحرانها جلوگيرى و از
افتادن در دام توطئهها و عواقب وخيم جبرانناپذير بحرانها، باز مىدارد.
منبع
فقه سياسى 493/7 و 509-503.
شورشى← باغى
شورشيان بر امام
جهاد با بغات و شورشيان از
وظايف امام عادل است و اطاعت از فرمان وى در بسيج نيرو براى سركوب بغات، بر همگان
واجب است و هيچ كس نمىتواند در اين مورد پا را به عقب بكشد. اما شورش بر عليه
امام جائر موجب مشروعيت سركوب شورشيان نميشود.
جنگ با بغات تنها به امر امام
جايز است و بغات به دوگونهاند: دسته نخست شورشيانى هستند كه نيروى ذخيره و پشتيبان
ندارند (لا تكون لهم فئه) و با سركوب و شكست به حال خود رها مىشوند؛ دستۀ دوم،
بغاتى هستند كه در جامعه ريشه داشته و نيروى ذخيره و پشتيبان دارند. جنگ با اينان
با پيروزى امام (ع) به پايان نميرسد و آنها پس از شكست، تحت تعقيب قرار مىگيرند.
شيخ طوسى در كتاب النهايه
«باغى» را چنين تعريف مىكند، «هركسى كه بر امام عادل بشورد و بيعت او را بشكند و
از دستورات وى سرپيچى نمايد».
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع
النهاية / 304، 356، 357،
290، 297-296 و 299؛ فقه سياسى 84/8.
شورشيان سازمان نيافته
فرد يا گروهى كه بدون داشتن
تشكيلات و مركزيت به هر دليل دست به شورش مىزنند و عليه امام قيام مىكنند و يا
پس از يك سلسله عمليات سازمانيافته، در برابر عكس العمل دولت اسلامى متلاشى مىشوند
و از فعاليت به شكل سازمانيافته اجتناب مىكنند، حتى اگر سر ناسازگارى با امام و
مخالفت با دولت اسلامى هم داشته باشند محكوم به بغى و حكم أن نيستند.
چنين افراد و گروههايى، حتى
اگر قصد مخالفت با دولت اسلامى و شورش عليه امام را در سر بپرورانند، ولى فاقد
تشكيلات و مركزيت باشند، مورد تعرض نظامى حكومت اسلامى قرار نمىگيرند.
صاحب جواهر در اين زمينه مىنويسد:
هرگاه اينان تعدادى اندك
باشند و خطر توطئههايشان ضعيف و خود ناتوان باشند، حكم اهل بغى بر آنها جريان
نمييابد و اين نظريه از شافعى نيز نقلشده و بر آن چنين استدلال كردهاند كه وقتى
على (ع) توسط ابن ملجم مورد حملۀ مسلحانه قرار گرفت، در بارۀ وى به احسان
توصيه نمود. (1)
در حديثى آمده است كه على (ع)
پس از آنكه پيشواى ناكثين به قتل رسيد، هركدام از آنان كه اسلحه را برزمين نهاد و
به خانههاى خود بازگشت، چون مركزيتى نداشتند كه به آنجا بازگردند، اسلحه و آزار
از روى آنان برداشته شد، مادام كه در صدد جمعآورى نيرو برنيا مد ند. (2)
در حديثى ديگر از على عليه
السلام نقلشده كه درباره مردم بصره فرمود: «هركس كه در خانه را به رويش ببندد، او
در امان است»، (3) «من با مردم بصره به سيره رسول خدا دربارۀ مردم مكه رفتار
خواهم كرد». (4 و 5)