نمايندهاى كه از طرف رييس كشور
اسلامى قرارداد صلح را منعقد مىكند، بايد شخص امين و مورد اطمينان و كارشناس آگاه
باشد. همچنين بايد مفاد قرارداد صلح منتشر شود تا همۀ افراد دو ملت از مفاد آن
آگاه شوند.
شرايط مالى و غير مالى
قرارداد صلح بايد به طور كامل معين باشد. هرگاه قرارداد صلح به خاطر فاسد بودن
شرايط آن باطل باشد و غير مسلمانان از آن آگاهى نداشتند و وارد كشور اسلامى شدند،
مصونيت خواهند داشت (6).
نظريۀ اين فقيه بزرگوار
مبتنى بر اصل ولايت مطلقه فقيه است كه فقيه در زمان غيبت در احكام دين، قائم مقام امام
معصوم است و وى عهدهدار وظيفۀ جهاد براى حفظ حاكميت اسلام و دفع تهاجم دشمن
و اخراج آنها از بلاد مسلمانان است (7).
قرارداد صلح در منشور على
عليهالسلام
ولى ظاهر رواياتى كه در آن
كلمۀ صلح به كار رفته نشاندهنده نوعى معاهده با مدت نامحدود است (8).
در اين رابطه كافى است عهدنامۀ
مالك اشتر مورد مطالعۀ دقيق قرارگيرد. در فرازهايى از اين منشور تاريخى كه
سياست خارجى دولت اسلامى و همچنين اصولى در رابطه با قواعد حقوق بينالملل ذكر
شده، مسئله صلح به صورت يك قاعدۀ مطلق حقوقى در روابط بين المللى تأكيد شده است.
امام در قسمتى از اين منشور مىگويد:
«... هيچ نوع صلح و قرارداد
همزيستى را كه دشمنت ترا بدان فراخواند و رضاى پروردگار در آن باشد رد نكن، زيرا
در زمان صلح است كه ارتش و نيروهاى نظامى تو آمادگى و تقويت بيشترى خواهند يافت و
تو نيز از نگرانىها و اندوههايت آسايش خواهى داشت و كشورت نيز در امنيت به سر
خواهد برد.
اما همواره مراقب باش و از
دشمن پس از آنكه از در صلح درآمدى بپرهيز، زيرا چهبسا كه دشمن به تو نزديك مىشود
تا از غفلت تو بهره برد و ترا غافلگير سازد. پس در هر موقعيتى احتياط را از دست
مده و راه حزم پيش گير و نسبت به حسن ظنت بدگمان باش.
هرگاه بين خود و دشمنت
قراردادى منعقد نمودى يا بدو تعهدى سپردى، به پيمان خويش وفا كن و تعهدات خود را
با كمال امانت مراعات نما و جان خود را سير براى حفاظت تعهداتت قرار بده؛ زيرا در
ميان واجبات خدا چيزى كه مردم با وجود اختلاف خواستها و تشتت آراء، بيشتر و
بالاتر از بزرگداشت وفاى به عهد و پيمان بدان راغب تر و مجدتر و متفق تر باشند
وجود ندارد. در برابر پيمانت بهانهجويى نكن و هيچ نوع خيانت و توطئه و مكرى را به
عهد و پيمان خويش راه مده و دشمنت را از روى فريب و حليه گرى به گمراهى نكشان. بى
شك در برابر خداوند جز مردمان نادان و بدبخت، سركشى نمىنمايند.
خداوند عهد و پيمان را مايۀ
امنيت قرار داده و آن را از روى رحمت و مهر در ميان بندگانش گسترده است و آن را
حريمى قرار داده كه مردم در سايۀ آن آسوده و با آرامشى تمام زندگى كنند و در
پناه آن به نيكىها و بهرههاى فراوان برسند. از اين رو دغلبازى و فريبكارى و وسوسه
و شبهه و صحنهسازى در آن جائز نيست.
هيچگاه قراردادى كه در آن
غلطاندازى و تحريف راه داشته باشد، منعقد نساز؛ و پس از آنكه پيمانت را محكم بستى
و اطمينان دادى به گفتارهاى چند پهلو استناد مكن.
دشوارى كارى كه بايد دربارۀ
آن پيمان خدا را مراعات كنى، ترا بر آن وا ندارد كه به ناحق به شكستن آن پيمان
اقدام نمايى، زيرا بردبارى تو بر تحمل دشوارى و سختىهايى كه اميد گشايش و نيكى سر
انجام آن را