داشت، مىتوانند از حكم ويژه
«صفوالمال» استفاده كنند. (4)
منابع
1 - روضه كافى / 182 و وسائل
الشيعه 79/11؛ 2 - المنتهى، كتاب الجهاد، به نقل از جواهر الكلام 196/21؛ 3 -
دعائم الاسلام 382/1؛ 4 - فقه سياسى 279/6-277.
صلح
واژه صلح در لغت به معناى
مسالمت، سازش و از بين بردن نفرت ميان مردم است (1) (و
الصّلح خير). (2) و صلاح از همين ماده و صالح به معنى
مطابق با عدل و انصاف، و شايسته و به دور از هر نوع فساد آمده است.
(اليه يصعد الكلم
الطّيّب و العمل الصّالح يرفعه)(3) و اصلاح به معنى
ايجاد صلح و الفت اطلاق شده. (فمن خاف من موص جنفا
او اثما فاصلح بينهم) (4) و يا به معناى رفع هر
نوع عيب و ايجاد شايستگى است. (كفّر عنهم سيئاتهم و
اصلح بالهم). (5)
صلح از قديمترين آرمانهاى
مقدس بشرى است و به دليل اينكه بيش از هر ارزش ديگر در معرض تهديد و مخاطره بوده
است، همواره انسانها چه از ديدگاه نظرى و چه به لحاظ راهحلهاى عملى، مقطعى، در
تلاش چارهجويى براى رسيدن به آن بودهاند.
صلح در حقيقت استمرار حالت
عادى بوده و نوعى ترك فعل و خوددارى از اعمال خشونت و رفتار خصمانه محسوب مىشده
است و در مواردى هم كه بدنبال جنگ رخ مىداد، اغلب در قالب قراردادهايى تحقق مىيافت
كه فقها آن قراردادها را با عناوين خاص مانند ذمه، استيمان، هدنه و نظاير آن مطرح
مىكردند.
صلح اساس زندگى اجتماعى انسانهاست
و اين اصل ريشه در فطرت انسان دارد و در ديدگاه اصولى و اساسى اسلام نيز اين اصل
درباره روابط انسانها در زندگى اجتماعى رعايت شده و توصيههاى مكرر اسلام در زمينۀ
روابط اجتماعى و سياسى بر پايه صلح و همكارى متقابل نيكوكارانه و مناسبات پرهيزكارانه
در قلمرو حيات ملى و امت و نيز در محدوده بين المللى و در سطح وسيعتر و فراگير نظريۀ
جامعه واحد بشرى استوار شده است. (6)
«اى آدميان ما شما را از مرد
و زن آفريديم و بر دستهها و طوايف گوناگون قرار داديم تا با يكديگر آشنائى به هم
زنيد، و بدانيد كه در اين ميان پرهيزگارترين شما نزد خداوند، گرامىترين كس است، و
خداوند بر همه چيز آگاه است».
بهطور غيرمستقيم مبين اين
اصل پايدار، قانون فطرت و اسلام است كه در آن ضمن اشاره به عامل اصلى وحدت فطرى
انسانها عمده ترين عامل جنگ و ستيز كه همانا تفوق طلبى و تبعيض است، مردود شمرده
شده است.
اين اصل به رابطۀ ميان جامعۀ
اسلامى با جامعۀ غير اسلامى نيز قابل تعميم است. زيرا جامعۀ غير اسلامى
را به رعايت اصل صلح و همزيستى مسالمتآميز و احترام به آزادى انديشه ملزم مىكند.
قرآن در آيهاى ديگر ضمن
اشاره به اين اصل كه حالت دشمنىها و ستيزه هاى پيشين، هر قدر كه خشمآلود و كينهتوزانه
باشد، نبايد بر روابط مسالمتآميز بين جوامع بشرى اثر نامطلوب گذارده و بر عواطف
اصيل انسانى و حس همكارى خيرخواهانه شان خدشهاى وارد كند به اصل اساسى صلح تأكيد
مىكند: