responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فقه سیاسی نویسنده : عمید زنجانی، عباسعلی    جلد : 2  صفحه : 221

كشورت نيز در امنيت به سر خواهد برد.

اما همواره مراقب باش و از دشمن پس از آنكه از در صلح درآمدى بپرهيز...». (13)

در موضع گيرى امام (ع) در برابر گروه‌هاى معارض مانند قاسطين (باند تبهكار شورشيان شام) و ناكثين (امتيازطلبان عهدشكن) و مارقين (خشك مقدس هاى ساده‌انديش) گرچه به‌ظاهر حالت جنگ بر امام (ع) تحميل شد، ولى استفاده‌هايى كه امام (ع) از فرصت‌هاى مناسب براى خاموش كردن آتش جنگ و بازگشت به صلح و آرامش كرد، خود نشانگر ميزان التزام عملى ايشان به اصل صلح و احترام به همزيستى عادلانه انسان‌هاست.

امام (ع) به دليل بيان موضع اصولى خود دائر بر حفظ صلح به هر قيمتى براى صيانت حيثيت اسلام و وحدت مسلمانان، رنج بسيار كشيد.

هنگامى‌كه امام (ع) در اردوگاه خوارج با آنان براى يافتن راهى براى پرهيز از كشتار و حفظ صلح به مذاكره نشست، به آنان چنين فرمود:

«و اما انما اصبحنا نقاتل اخواننا فى الاسلام على ما دخل فيه من الزيغ و الاعوجاج، والشبهة والتاويل، فاذا طمعنا فى خصلة يلم الله بها شعثنا، و نتدانى بها الى البقية فيما بيننا، رغبنا فيها، و أمسكنا عما سواها». (14)

«اما امروز كه گمراهى و كج‌انديشى، دوگانگى و تأويل وارد اسلام شده، ما با برادران اسلامى خود مى‌جنگيم. پس هرگاه ما به چاره‌اى اميد مى‌بنديم كه خداوند پراكندگى ما را بدان زايل مى‌سازد و بر پايه الفتهاى باقى‌مانده پيوندمان مى‌دهد، به آن مايل مى‌شويم و از هر چيز روى مى‌گردانيم.» گفتۀ امام (ع) در جملۀ بالا از اعتقاد راسخ و ديدگاه اصولى او نسبت به صلح پرده برمى‌دارد. اين عبارت، كليد كشف موضع‌گيرى امام (ع) در برابر جنگ و صلح است. صلح به عنوان مسئله‌اى حياتى و هدفى والا ارزيابى مى‌شود. صلح عادلانه‌اى كه ارزش‌ها را ارج مى‌بخشد و اسلام پاك و بى خدشه در پرتو آن اعتلا مى‌يابد. از اين رو جنگ نه به خاطر سلطه‌جويى يا انتقام گيرى، بلكه جهت استقرار عدل و برانداختن انحراف، و آزادى مستضعفين و درهم كوبيدن شورشيان و منحرفان و اصلاح رفتار آنان مطرح مى‌شود. (1)

صريح‌ترين گفتۀ امام (ع) را در زمينۀ لزوم از دست ندادن فرصت‌هاى به دست آمده براى بازگرداندن شرايط صلح، مى‌توان در عهدنامۀ مالك يافت كه به اين صورت بيان‌شده است.

چنانچه شيوه‌هاى سياسى براى جلوگيرى از جنگ كارساز نبود، و جنگ درگرفت، بايد از هر فرصتى براى پايان بخشيدن به آن و بازگرداندن صلح استفاده نمود البته نه از اين جهت كه فرصتى براى غافلگيرى دشمن و نقض مجدد صلح به دست مى‌دهد، بلكه به نيت اجراى صادقانۀ حالت صلح. در گفتۀ زير كه بخشى از فرمان امير المؤمنين على (ع) به مالك اشتر هنگام سپردن امارت مصر به اوست با اين موضع برخورد شده است:

«و لا تدفعن صلحا دعاك اليه عدوك و للّه فيه رضى، فان فى الصلح دعة لجنودك، و راحة من همومك و امنا لبلادك...». (16)

«از آشتى با دشمن وقتى او تو را بدان مى‌خواند، و خشنودى خداوند در آن است روى مگردان، كه آشتى مايۀ آسايش سپاهيان تو، و آرام‌بخش اندوه تو و پايه امنيت شهرهاى توست...».

امام (ع) در گفتارى ديگر، با طرح شعار شمشير در نيام به اصالت صلح اشاره كرده و اين نوع صلح طلبى را نه يك فرار و يا ترس از جنگ، بلكه خود نوعى بازسازى جنگ مى‌شمارد و مى‌فرمايد:

«لا تشتدن عليكم فرة بعدها كرة، و لا جولة بعدها

نام کتاب : فقه سیاسی نویسنده : عمید زنجانی، عباسعلی    جلد : 2  صفحه : 221
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست