خدمت آنها بشتابيم و براى
آنها خدمت كنيم و همه، خدمتگزار آنها باشيم. (4)
امام خمينى (ره) كمال و رشد
نظام را در آن مىدانست كه مسئولان نظام به گونهاى عمل كنند كه حشر و نشر با فقرا
و محرومان را براى خود افتخار بدانند و مراوده، معارقه و معاشرت حتى رفاقت با آنان
را افتخارى بزرگ تلقى كنند و آن را بر همنشينى با مرفهان و سرمايهداران ترجيح
دهند. (5) و خود پيشبينى مىكرد كه بحمد الله اين تفكر و بينش در جمهورى اسلامى
ايران در حال پياده شدن است. (6)
در ديدگاه امام (ره) شكست
نظام اسلامى و سياه روزى جمهورى اسلامى ايران، روزى است كه اين انديشۀ اقتصاد
سياسى اسلام كنار گذارده شود و مسئولان به دفاع از محرومان پشت كنند و به حمايت از
سرمايهداران رو آورند و ثروتمندان را اعتبار بيشتر قائل شوند و از چنين روزى به
خدا پناه مىبردند و مىفرمودند: «معاذالّله كه اين با سيره و روش انبيا و امير
المؤمنين (ع) سازگار نيست». (7)
امام (ره) با اميد فراوان،
حركت جمهورى اسلامى ايران را به سمت و سوى اين اهداف، بررسى و با تيزبينى زير نظر
داشت و آغاز اين حركت را كه نظام در راستاى فقرزدايى گام برمىدارد، مىستود ولى
بررخت بستن فقر از جامعه، اميدوار و به حال انتظار بود. (8) و محروميت زدايى را
عقيده و راه و رسم زندگى همگان مىشمرد. و موفقيت كشور در اين مبارزه را رمز نا
اميدى جهانخواران و مايۀ گرايش جهان به اسلام مىدانست. (9)
طمأنينه، آرامش و امنيت واقعى
كه اسلام آن را بالاترين مرحلۀ سعادت فرد و جامعه مىشمارد و قرآن آن را به عنوان
پاداش مبارزه و جهاد براى مستضعفان در حال مبارزه نويد داده است(وَعَدَ
اَللّهُ اَلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا اَلصّالِحاتِ
لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي اَلْأَرْضِ)(10)
در سايه رفاه عمومى ميسر است. (11) از اين رو امام (ره) علاقهمند بودند كه همۀ
افراد ملت ايران در رفاه باشند تا از نعمت امنيت همگانى برخوردار شوند. (12)
در اقتصاد سياسى در ديدگاه
امام (ره) همه ارزشهاى حكومتى اسلام، نهادينه مىشوند تا تناسب همهجانبه بين
اقتصاد و سياست در حوزۀ اسلام حفظ شود.
از ديدگاه امام (ره) پيشتازان
راه مبارزه به نفع محرومان و بر عليه استثمار و مرفهان بىدرد، از آنجا كه الگو هستند،
بايد ماندگار باشد و سيره آنان چون مشعل هدايت، روشنگر آيندگان بماند. (13)
منابع
1 و 2 - نهج البلاغه / خ 216؛
3 - صحيفه نور 128/20؛ 4 - صحيفه نور 226/17؛ 5 و 6 و 7 - صحيفه نور 129/20؛ 8 و 9
- صحيفه نور / 129؛ 10 - نور / 55؛ 11 - صحيفه نور 183/4؛ 12 - صحيفه نور 259/5؛
13 - فقه سياسى 255/4-221، 230-227، 234-233.
عدليه
يكى از مهمترين مكاتب كلامى
در اسلام مكتب عدليه است و در برابر مكتب اشعرى قرار مىگيرد. از ميان فرق اسلامى
«معتزله خود را عدليه نامند، زيرا گويند چون خداوند حكيم است و از حكيم جز خير و
صلاح نيايد و به حكم عقل رعايت مصالح عباد بر او واجب است، قبيح است بر او كه بنده
را مجبور كند بر عملى قبيح يا حسن، پس او را بدان عمل عقوبت نمايد يا ثواب دهد، و
اين اصل را عدل نامند. بر خلاف اشعريه كه گويند از روى عقل بر خداوند چيزى واجب
نيست، نه صلاح و نه اصلح، و خدا فعال ما يشاء است، اگر همۀ بندگان خود را به
بهشت برد يا خود همه را به دوزخ فرستد، حيف و جورى نكرده است». گروه عدليه براى عدل
و ظلم معيار و ملاكى قائلند و در مقام