خواهد داشت. ولى اگر توجه
داشته باشيم كه حكم عقل قلمرويى فراتر از احكام شرع دارد، مانند موارديكه ذكر شد؛
خواهناخواه در به دست آوردن حكم شرعى به عنوان يك منبع تلقى خواهد شد. و بايد
توجه داشت عقل منبع حكم فقهى است، يعنى فقيه كه دسترسى به دليل كتاب و دليل سنت و
اجماع پيدا نكرد؛ در مقام استنباط عقل، حكم شرعى از منبع عقل استفاده مىكند، و از
اين رو با كتاب و سنت از لحاظ منبع بودن، يكسان نخواهد بود؛ و تفاوت آن دو با عقل
در دو جهت قابل تصور است:
1. كاربرد عقل در موارد فقدان
كتاب و سنت و ما لا نص فيه است؛
2. كتاب و سنت دليل كاشف از
وحى هستند؛ ولى عقل در عين اينكه كاشف از حكم وحى است در پارهاى موارد حاكم نيز
است؛ و مانند وحى منبع حكم، تلقى مىشود (مستقلات عقليه). و گاه مقدم بر وحى كه از
منبع كتاب و سنت و اجماع است هم هست (لزوم تبعيت از وحى و شرع).
بنابراين منظور از حاكم بودن
عقل آن نيست كه مأخذ و دليل ثبوت حكم شرع باشد؛ بلكه مفهوم آن اين است كه عقل دليل
اثبات حكم شرعى است؛ و ما از ادراك عقلى، استنباط حكم شرعى مىكنيم. در قوانين
الاصول، حكم عقلى چنين تعريف شده: حكم عقلى حكمى است كه به وسيلۀ آن مىتوان
به حكم شرعى رسيد و با علم به آن حكم عقلى، علم به حكم شرعى به دست مىآيد. اين تعريف
گواه بر مطلب فوق است. (4)
عقل در احكام سياسى اسلام نيز
همانند ديگر احكام از اعتبار شرعى برخوردار است و در تمامى موارد فوق مىتواند
استناد شود. (5)
منابع
1 - رسائل ابن عابدين 163/1؛
2 - قوانين الاصول 24/2 و الاصول العامه للفقه المقارن / 283؛ 3 - الاصول العامه للفقه
المقارن / 280؛ 4 - قوانين الاصول 1/2؛ 5 - فقه سياسى 223/2-219.
علامه حلى (و انديشه سياسى)
علامۀ حلى (م 726)، خواهرزاده
محقق حلى و شاگرد مكتب وى و نامدارترين فقيه شيعى است كه راه شيخ طوسى را در اجتهاد
آزاد و توسعۀ فقه شيعه و شيوۀ بحث تطبيقى را احيا و تكامل بخشيد.
علامه حلى در مقدمۀ كتاب
المنتهى اين نكته را يادآورى كرده كه وى بسيارى از مؤلفات كلامى و فلسفى خود را قبل
از بيست و شش سالگى به پايان رسانده و آنگاه به تحرير كتب فقهى خود پرداخته است و مفهوم
اين سخن آن است كه وى برخى از مؤلفات فقهى خود را نيز در زمان حيات استادش، محقق
حلى به رشته تحرير در آورده است.
علامه حلى در دوران تحصيل خود
به تلمذ نزد استادان بزرگ شيعه مانند: ابن نما، محقق حلى، يحيى بن سعيد حلى، محقق
طوسى، شيخ ميثم بحرانى و احمد بن طاووس اكتفا نكرده و از استادان مشهور زمان خود كه
از مذاهب ديگر بودهاند نيز، بهره علمى فراوان برده است. ايشان خود در اجازهاى كه
براى فقها و سادات بنى زهره نوشته از برخى از استادان غير شيعى خود نام برده و از
آنها به «انصف الناس فى البحث» (1) ياد كرده است.
پس از آنكه شاه خدا بنده
(سلطان محمد ايلخان مغول) توسط علامه حلى در سال (707 ه ق) به مذهب تشيع گراييد،
براى علامه حلى مدارس علميۀ بسيارى تأسيس كرد كه شامل چادرهاى متحرك متعددى بود
كه در سفرها با موكب سلطان همراهى مىكرد و در بهترين